به نام خدا
روزی روزگاری
خاطرات غلامعباس حسن پور
قسمت هفتاد و نهم
خیلی آرزوی زیارت عتبات و عالیات و تشرف به کنار مضاجع شریف ائمه مدفون در عراق را داشتم از کودکی در رویاهایم و درجبهه های دفاع مقدس همیشه خواب زیارت عتبات عالیات را می دیدم .
بعد از اتمام جنگ ، زمانیکه که سفر به کشور عراق آزاد شد پول هزینه ی سفر جور نمی شد .
اسفند ماه سال ۱۳۹۰ برادر همسرم جناب آقای حاج محمد کودزری فراهانی طی تماسی به من گفت به اتفاق اقوام قصد داریم جهت سفر به عتبات عالیات ثبت نام کنیم آیا شما هم مایل هستید که با ما در این سفر همراه شوید ؟
گفتم بله خیلی دوست دارم و خیلی آرزو دارم به عتبات عالیات مشرف و به پای بوس آستان مقدس حضرات ائمه مدفون در عراق نائل و مضجع شریف و مرقد مطهر آن بزرگواران را زیارت نمایم اما متاسفانه پول کافی برای این سفر را در اختیار ندارم .
از ایشان پرسیدم که چه مقدار پول برای ثبت‌نام اولیه لازم است ؟
ایشان جواب داد هزینه سفر هر نفر نهصد و سی هزار تومان می‌شود فعلا پانصد هزار تومان جور کن و ثبت نام کن و هر موقع که پاسپورت خود را گرفتی بقیه هزینه سفر را به تور زیارتی بپرداز .
گفتم توکل به خدا اسم ما را هم بنویس .
مبلغ پانصد هزار تومان به حساب ایشان واریز نمودم دو هفته وقت بود تا دو میلیون تومان پول دیگر جور کنم تا بتوانم با تور مسافرتی تسویه حساب کنم و مبلغی هم با خود داشته باشم .
به اداره گذرنامه رفته و پاسپورت خود و همسرم را دریافت نمودم اما هنوز پول هزینه سفر برای تسویه حساب جور نشده بود .
یکی از آشنایان مبلغ یک میلیون و دویست هزار تومان به من بدهکار بود و ایشان قرار بود که طلب من را شش ماهه بپردازد اما یک سال از موعد مقرر گذشته بود و ایشان طلب مرا پرداخت نمی کرد با او تماس گرفتم و گفتم قصد سفر دارم و اگر ممکنه طلب من را بپردازید .
ایشان قولی داد و هفته بعد فقط سیصد هزار تومان از طلبم را پرداخت کرد.
من هم ناراحت و غمگین شده و گفتم ای امام حسین خودت می دانی که من و همسرم چقدر آرزو و اشتیاق زیارت داریم .
با وجود اینکه پول سفر جور نمی شود نمی دانم چه کار کنم ؟
ای امام شهید از خدا بخواه که پول سفر ما جور شود .
دو روز وقت داشتم تا با تور مسافرتی تسویه حساب نمایم . دو روز بعد هم پول سفر جور نشد .
شب بسیار ناراحت و غمگین خوابیدم و موقع خواب گفتم ای امام حسین هر چند که گنهکارم و لایق زیارت نیستم اما مرحمت فرما و من عاصی را به اتفاق همسرم فاطمه خانم به زیارت خودت و عتبات عالیات دعوت بنما و خودت هم پول هزینه سفر را جور کن .
من فعلا دستم به جایی بند نیست موقع نماز صبح بیدار شدم و به درگاه خداوند دعا کردم و از خداوند خواستم که پول سفر زیارت را جور کند تا ساعت هفت صبح خبری از پول نشد .
اشکم جاری شد و تصمیم گرفتم به دفتر زیارتی رفته و از سفر انصراف دهم .
هنگامی که به طرف تور مسافرتی حرکت کردم ، صدای پیامک تلفن همراهم را شنیدم وقتی پیامک را باز کردم مشاهده نمودم که مبلغ سه میلیون تومان به حساب حقوقی من واریز شده است از محل کار خود در باره مبلغ واریز شده پرس و جو کردم و آنها گفتند که این سه میلیون تومان طلب معوق بوده که به حساب شما واریز شده است. به سجده افتاده و خدای خود را شکر کردم و از امام حسین علیه السلام و ائمه مدفون در عراق تشکر نمودم که مرا لایق دانسته و به زیارت خود دعوت نموده ا ند .
مبلغ یکصد هزار تومان از آن پول به همسفر خود که کم پول بود هدیه نمودم .
روز بیست و هفت اسفند سال ۱۳۹۰ با همسر خود و اقوام با اتوبوس به طرف مرز عراق حرکت کردیم .
شب را در شهر مهران خوابیدیم .
فردای آن روز از مرز گذشته و با اتوبوس های عراقی
ابتدا به شهر نجف رفته در خیابان زین العابدین و در هتل نبلا ساکن و پس از غسل به زیارت مرقد مطهر حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام مشرف و مضجع نورانی آن امام همام را زیارت کردیم .
دو روز در نجف بودیم .
روزی سه بار به حرم امام علی رفته زیارت می کردیم و نماز را با جماعت می خواندیم .
پس از نجف به کوفه رفته و اعمال مسجد کوفه و سهله را بجا آوردیم و سپس به کاظمین رفته و سال تحویل سال ۱۳۹۱ را در کنار مضجع شریف امامین کاظمین سلام الله علهیما بودیم و از آنجا به طرف شهر کربلا حرکت کردیم . در بین راه به شهر مصیب رفته و مرقد مطهر طفلان حضرت مسلم (ع) را زیارت و در ادامه به شهر کربلا رسیده و پس از غسل زیارت به حرم حضرت امام حسین و حضرت ابوالفضل العباس و شهدای کربلا سلام الله علیهم اجمعین رفته و مرقد و مضاجع شریف را زیارت نمودیم .
خداوند انشاالله زیارت عتبات عالیات را نصیب همه مشتاقان بگرداند آمین یا رب العالمین
خاطرات ادامه دارد..