به گزارش تابناک هرمزگان، استان گلستان یکی از استانهای مطرح و با اهمیت کشورمان هست، که در بخش شمالی واقع شده است. بالا بودن میزان بارندگی، شیب تند حوزههای آبریزی که جهت جریان آنها به طرف این منطقه است برای هر شهروند گلستانی و یا تمامی کسانی که از استان خراسان به طرف گرگان مسافرت نمودهاند، روشن و واضح است. خسارات ناشی از سیل ابراهههای هر ساله مجموعه حوزههای آبریزی که رودخانههای فصلی آنها به طرف دریای خزر و یا گرگان میباشد برکسی پوشیده نیست.
در خسارات چندین ساله قبل بحران به جایی رسید که هر مسافری در راه مسافرت از جادههای منتهی به استان گلستان بشدت احساس خطر نموده و یا تغییر مسیر میداد. وقتی که ویرانگریهای استان گلستان شدت گرفت، از اهمالکاری طرحهای آبخیزدار که سبب تشدید بحران شده بودند، همه جا صحبت میشد، از آن سال قریب ده سال میگذرد به عبارت دیگر 3650=36510 روز 87600=240365 ساعت، پروندهای که سراسر آن خسارت، خرابی، منازل مسکونی، جادهها، اراضی کشاورزی، باغها، سرعت گرفتن سیلابها و حمل خاکهای زراعی و این قبیل موارد را در برداشته است. دولتمردان از بازدیدهای انفرادی، دسته جمعی مسئولین حوادث غیر متقربه، رؤسای ستادهای بحران، واگذار نمودن و پرداخت اعتبارات و بودجههای میلیارد، میلیارد تومانی خیلی صحبت کردند. بازسازی ذهنیتهای اجتماعی در حدی پیشرفت نمود، که انگار سیل و سیلاب دیگر اثر نکرده و باب خسارت و خرابی استان گلستان برای همیشه بسته خواهد شد. تکرار اتفاقات هر ساله و خصوصاً امسال نشان میدهد، که تمامی کمک رسانی ها بیپایه و بیاساس بوده است. مسئله حوادث طبیعی را نمیتوان با تبلیغات و یا صرف واگذاری پول برای همیشه حل کرد؟ در تمامی بررسیها، اظهارنظرها، پای وزارت نیرو مشهود و مملوس نبود، چطور ممکن است که وزارت نیرو که توان چنین بررسیهای کارشناسی بنیادی منطبق بر اصول هواشناسی و هیدروژلوژی نوین جهانی دارد، نتواند چنین وضعیتهایی را پیشبینی و از قبل با انجام طرحهای مناسب کنترل و پیشگیری نماید. مگر اینکه وزارت نیرو خود و تمامی نیروهای بالقوه و فعال کارشناسی خود را منفعل و تمامی این جریانات را به حساب حوادث غیرمتقربه قلمداد نماید. در راستای همین کار، که در خصوص دریاچه ارومیه با بیتفاوتی و اهمال کاری انجام داد، همین کاری که در ارتباط با سد گتوند انجام داد، و حیثیت علمی، فنی و مهندسی، دانشگاهی و کارشناسی مملکتان را به صورت جهانی بر باد داد. همین کاری که با تشویق چاههای غیرمجاز در استان کرمان و پمپاژ آبهای زیرزمینی زمینه را برای تخریب حیثیت اهالی و سکنه فراهم نموده است. و...و...
وزارت نیرو فریبکاری را با به راهاندازی از چاههای ژرف، باروری ابرها و امثالهم معنی نموده است. خوب وزارت نیرو قصه استان گلستان را چگونه توجیه مینمایید؟ استان گلستان و حوزههای آبریز مشرف به این استان را نمیشناختید؟ برای مهار و انحرافات سیلابها از روستاها و شهرها چه اقدامات ماندگاری انجام دادید؟ آیا برکنار نمودن استاندار استان گلستان مسئله را حل مینماید؟
آنها که چاره را در خلع استاندارد استان گلستان دیدهاند، مبنی بر اینکه هیچگونه شناختی از طبیعت منطقه، روندیابی سیلابها، دورههای برگشت بارندگی و سیلابها در یک قرن گذشته منطقه نداشته و ندارند. آنها ماهیت وزارت نیرو را نشناخته و قصد زیر سوال بردن آنرا ندارند. بنابراین منتظر باشند که همین یکی دو سال آینده پس از گذشت این بحران مجدداً اتفاقی خانمان براندازتر اتفاق خواهد افتاد. چرا آنها که استاندار را خلع مینمایند، مسئولین وزارت نیرو را که عنوان پستهایشان را در ارتباط با استان گلستان و حوزههای آبریز مشرف به آن با تریلی باید حمل نمود. زیر سؤال نمیبرند و محاکمه نمینمایند. چرا این مسئولین اهمال کار را به اهمال کاریشان آگاه نمینمایند , چرا از آنها نمیخواهند عملکردشان برای پیشگیری از این حوادث در پروسه ده سال گذشته چه بوده است؟ ودر نهایت چرا چنین وزارتخانهای که فقط هزینههای خارقالعاده برای بیتالمال دارد تعطیل نمینمایند.
انتهای پیام/ حسن اشرفگنجویی