انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 علاوه بر جنبههای گسترده و بنیادین تحول در مدل حاکمیت، نمایشی از قدرت اراده مردم برای نقشآفرینی در سرنوشت خویش در برابر همه دنیای غرب و شرق بود که در پی آن نهادها و ساختارهای مردمی، در همه ابعاد جمهوری اسلامی ایجاد و تثبیت شدند.
نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی برای صیانت از انقلاب از این قاعده مستثنا نبوده و شاکله کمیته، بسیج، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و وزارت اطلاعات همگی به اقتضای انقلاب اسلامی،آنهم توسط فرزندان انقلاب ایجاد شد.
تجربه مواجهه نیروهای امنیتی انقلابی با جبهه عظیم معاندین انقلاب اسلامی که اگر بخواهیم بر مبنای تاریخ شروع انقلاب بدان بپردازیم باید به مواردی همچون:تجزیهطلبان شرق، غرب و جنوب کشور،قائلهکمونیستها در شمال کشور، گروهک کومله و حزب دموکرات، جنگ تحمیلی صدام علیه ایران، فتنه منافقین و بنیصدر در ایجاد جنگ داخلی همزمان با جنگ تحمیلی،تشکیلات جاسوسی و زیرزمینی حزب توده،گروهکهای سیاسی وابسته مانند نهضت آزادی، جاما، جنبش مسلمانان مبارز، جنبش علیاصغر حاج سید جوادی و ... گروهکهای وابسته به سلطنت پهلوی،رسانهها و رادیوهای بیگانه و...گنجاند که سیر مستمر نقشآفرینینفوذیهای این جریانها تاکنون،نمونههایتاریخیای از تلاش برای براندازی نظام را دو پروسه ده سال بعد از جنگ و طی سالهای 1378 و 1388را به نمایش گذاشته است.
اما مهمترین نکتهای که باید در بررسی جبهه معارض انقلاب اسلامی و دفع خطر آن موردتوجهقرار داد این است که اگر در تکتک موارد مذکور، عنصر"مردم" و حضور مردمی را در حمایت از انقلاب و پشتیبانی از نهادهای انقلاب حذف کنیم،تنها با یک گزینه روبرو میشویم و آن "براندازی قطعی و بلاشک" جمهوری اسلامی است.
اگرچه این حمایت مردم همواره فرازوفرودهایی داشته است اما از سوی دیگر دشمنان انقلاب اسلامی نیز در پروسههای برنامه ریزی شده مستمر، تلاش نمودهاند تا مردم را از صف حمایت از حاکمیت انقلاب اسلامی جدا کنند.
ازاینروی"مردم" و البته نوع برداشت آنها از اقدامات امنیتی در کشور بهعنوان نقطه عطفی در وجود یا عدم وجود آن محسوب میشوند. همانگونه که احساس وجود رفاه در جامعه، از واقعیت رفاه در آن جامعه مؤثرتر عمل میکند، تأثیر روانی احساس امنیت نیز در کنار وجود امنیت در یک جامعه با آن برابری میکند. بنابراین نوع برداشت مردم از این موضوع نیز تا حدود بسیاری در وجود یا عدم وجود آن در جامعه مؤثراست. بنابراین نوع برداشت مردم، هم نقطه قوت و هم نقطهضعفی در این رابطه به حساب می آید.
در شرایط حال حاضر کشور آنچه بیش از هر چیز تعیینکننده این احساس است، مقوله اقدام رسانهای است.گفتنی است که فاصله قابل تأمل سیستم امنیتی کشور با رسانه، نقاط قوت این نهاد را به نقطه ضعف تبدیل مینماید.
بهگونهای که با روی دادن اخبار مربوط به مقوله های امنیتی شاهد هستیم که اولین رسانههایی که پوشش حرفهای را برای اطلاعرسانی مدنظر قرار میدهند رسانههای بیگانه اند، ازآنجا که هر رسانهای بر اساس منافع درون تشکیلاتی و تأمین غلبه فکری و نفوذ قدرتی خاص عمل میکند،مسلماًجریان ضد ایرانی در نشر خبر به نفع جامعه ایرانی پیش نرفته و آن را با لطایفالحیلی به سود خود پایان میدهد.در این میان آنچه در ابتدا ذهن مخاطب را تسخیر میکند، بر فهم او نیز غلبه کرده و اخبار دستدوم و بدون همگرایی رسانهایمجموعههای خبری داخلی، تأثیر چندانی ندارد، اگرچه ممکن است در مواردیانتشار اخبار اقدامات امنیتی اطلاعاتی خبر به نفع امنیت روانی جامعه نباشد، اما ذکر اخبار در شرایطی متفاوت (شکست و پیروزی) در درجه اول اذهان مخاطبان را به رسانههای داخلی معطوف کرده و در درجه دوم اعتماد مردم نسبت به دستگاههای امنیتی کشور را چندبرابر خواهد کرد.از این روی رابطه مستقیمی میان مردم و رسانه به واسطه ارائه اطلاعات، نقشی در ایجاد حس مسئولیت و تلاش مسئولان نظام برای مردم را در بر خواهد داشت که سرمایه اجتماعی بسیار گران بهایی است. سرمایهای که در حال حاضر موجود است اما مردم وجود آن را احساس نمیکنند.
رویه دشمنان انقلاب اسلامی نشان داده است که آنها یک پازل عظیم از تخاصم را که تلفیقی از جریانهایتروریستی (منافقین،کومله دموکرات،ریگی،تندر، توحید و جهاد و...)،جریانهایسیاسی (اتحادیه اروپا، سلطنتطلبان،سیاسیون وامانده و فراری از کشور و...) و شبکه عظیم رسانهای (شبکههایماهوارهای، سایتهایفارسیزبان،شبکههای اجتماعی و..) میباشد را ساماندهی کردهاند و بهطور همزمان از آنه بهرهگیریمیکند.نکته حائز اهمیت دراینبینناامیدی دشمنان از اقدام و رویکرد سخت و تروریستی برای براندازی و بردن پازل تخاصم در فضای نرم، فکری و سیاسی است و این رویه تا جایی پیش میرود که گروهک منافقین باسابقه سیاه تروریستی خود در ایران، از سوی شبکههایرسانهایدشمن از لیست سیاه تروریستی آمریکا بیرون میآید، یک گروهک سیاسی قلمداد شده و حمایت مستقیم از ایشان در قالبهای مختلف شکل میگیرد.
با این تفاسیر، اگر بخواهیم بهرهگیری دشمن از پازل تخاصم در معادلات امنیتی و مؤلفههای مربوط به اثرگذاری بر مردم ایران را برشماریم، به یک نقطه مشترک میتوان اشاره نمود و آن ایجاد "حس ناامنی" در مردم ایران و عدم توانمندی حاکمیت اسلام در اداره امور مملکتی و رفع دغدغههای مردم است.
اگر در فضای ذهنی،دقایقی جبهه دشمن را کنار بگذاریم و به عملکرد نهادهای امنیتی داخلی در مسئله مذکور بپردازیم،آنچه هویدا میشود این است که بهموازات اقدامات دشمنان انقلاب در عملیات روانی،ایجاد جبهه مشترک و نهایتاٌ اثرگذاری بر افکار مردم ایران، یک کمکاری و عدم اقدام منسجم و مستمر در نمایش قدرت دستگاههای امنیتی انقلاب،بالأخص وزارت اطلاعات بهعنوان نهاد امنیتی مادر،صورت پذیرفته است.
در توانمندی دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی بیان همین جمله کافی است که مدیریت اقدامات ضد امنیتی این جبهه گسترده در چهاردهه انقلاب به نحو مطلوبی صورت پذیرفته است اما خلأیی که امروز میتواند این نهادها و به طبع آن نظام را دچار چالش کند، عدم تبیین مستمر، دقیق و حرفهای اقدامات نیروهای امنیتی برای مردمی است که از طرف دشمن پیامهای مستمری را در عکس این مسئله دریافت میکنند.
آنچه تاکنون در رویه دستگاه امنیتی دیدهشده، پرداخت مناسبتی و کیس محور به اقدامات نیروهای امنیتی است و این در حالی است که همان اقدامات، مانند دستگیری عبدالمالک ریگی اثرات گستردهای داشت و به نمایش اقتدار دستگاه امنیتی و نظام و ایجاد فرصتهایی در فضای اجتماعی منجر شده است که البته بلااستفاده ماند.
بهجرئتمیتوان حلقه مفقوده در رویه نهادهای امنیتی برای پوشش این خلأ را عدم تربیت نیروهای رسانهای با توجیه معادلات امنیتی کشور، عدم ایجاد ساختار رسانهای در نهاد امنیتی، عدم ایجاد ارتباط با رسانه در قالبهای مختلف و حرفهای، شناخت اندک از معادلات رسانهای و اثرگذاری آن بر فضای ذهنی جامعهو به طبع آن مواجهه امنیتی با مقولات رسانهای،عدم ساخت محصولات رسانهای مستمر، عدم هدایت هنرمندان در جهت اهداف امنیتی و اکتفا کردن به معادلات و رویکرد امنیتی صرف دانست.
اگرچه افتخار نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی به سربازی گمنام برای امام زمان (عج) و خدمت بیمنت در حفظ امنیت کشور برای مردم است، اما به نظر میرسد که دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی باید در مبانی حرفهای خود یک بازنگری جدی داشته باشد تا بتواند در بحرانهایی که در دهه چهارم انقلاب شکل نوین و پیچیدهتری را به خود گرفته است را مهار نماید.