سقوط در کمین است؛
عاشورا پر است از شخصیت هایی که با یک تصمیم آنی سرنوشتشان را دست خوش تغییر قرار داده‌اند. اشقیایی که شاید تا پیش از ماجرای کربلا مردم آنها را با دینداری و ظاهر متشرعشان به خاطر می‌آوردند.
کد خبر: ۷۷۸۰۵۳
تاریخ انتشار: ۱۵ شهريور ۱۳۹۸ - ۰۲:۲۱ 06 September 2019

مجله مهر: می‌گویند در داستان تاریخ، «کربلا» سنگ محک آدمهاست. در دل همه روایت‌های ریز و درشت این واقعه تا دلتان بخواهد می‌توانید شخصیت‌هایی را پیدا کنید که درست در بزنگاه عاشورا راهی را رفته‌اند که شاید هیچ خط و ربطی با گذشته شأن نداشته باشد. چه کسانی که در واپسین ثانیه‌ها در سپاه دشمن ندای «هل من ناصر ینصرنی» اباعبدالله الحسین (علیه السلام) به جانشان نشسته و خودشان را به یاران شهید رسانده‌اند و چه آنهایی که در جوار امامشان بوده‌اند؛ اما در لحظه‌ها آخر میدان را خالی کرده‌اند. اینجا قرار است سراغ مرور سرنوشت گروه دوم برویم آنهایی که با وجود سال‌ها زهد و عبادت دربخشی از عمرشان با یک نتخاب، عاقبتی داشته‌اند که با وجودهمه نقطه‌های سفید سرگذشتشان، یک پایان سیاه برای زندگی‌شان رقم زده. آدم‌هایی که تاریخ هر روز یا قصه‌شان را برایمان تعریف می‌کند یا آدم‌هایش را تکرار!

قاضی که ریختن خون خدا را مباح کرد

نمازهای طولانی قاضی کوفه

یکی ازکلیدی ترین شخصیت‌های ماجرای کربلا به شریح قاضی بر می‌گردد. کسی که در دوره خلفا به عنوان قاضی کوفه منصوب شد و این سمت در دوره امیرالمومنین علی (علیه السلام) نیز ادامه پیدا کرد. قاضی شریح را فارغ از قضاوتش مردی متشرع و مقدس مآب معرفی کرده‌اند که اهل نماز جماعت و عبادت‌های طولانی مدت بوده است. به گفته ابن عساکر در ابتدای خلافت امیرالمومنین (علیه السلام) مره، میسره و شریح قاضی از مقام خود عزل نشدند. حتی امام او را به همراه برخی قضات دیگر که مورد تإیید بودند به شهرهای دور و نزدیک فرستاد.

توبیخ امام برای خانه اشرافی شریح

یکی از نکات قابل توجه در سرگذشت این شخصیت، مشورت‌ها و راهنمایی‌هایی بوده که همواره امیرالمومنین (علیه السلام) درباره قضاوت کردن‌های شریح به او می‌داده. گفته شده این قاضی در کارش از طرفین دعوا هرگز هدیه‌ای نمی‌گرفت و احساس را در آن دخیل نمی‌کرد؛ برای همین هم برخی می‌گویند که امام به او لقب «اقضی العرب» را داده است. اما با این حال او در زمان قضاوت و مسئولیتش خطاهایی نیز داشته تا جایی که امیرالمومنین او را بارها مورد نقد قرار داد و حتی یک بار شریح را به خاطر خرید یک خانه اشرافی توبیخ کرد و خطاب به او فرمود: «به زودی کسی به سراغت می‌آید که نه به سند مالکیّت تو می‌نگرد و نه درباره گواهان و شاهدان از تو سوال می‌کند، تا اینکه تو را از آن خانه بیرون برد و با دست تهی به قبر بسپارد. مبادا ای شریح! این خانه را از غیر مال خود خریده یا بهای آن را از حرام پرداخته باشی.»

آفتی به نام ثروت و قدرت تا فتوای کشتن سیدالشهدا (علیه السلام)

خیلی‌ها تجمل گرایی و قدرت طلبی شریح را بزرگترین آفت زندگی او می‌دانند. برای همین معتقدند که همین قدرت طلبی اش باعث شد تا خلافت امیرالمومنین، یزید یا معاویه برایش فرقی نداشته باشد او در همه دوره‌ها صاحب منصب باقی بماند. اولین ردپای خیانت‌های قاضی شریح در جریان کربلا به بیعت هفتاد تن از بزرگان کوفه در راستای حمایت خاندان امیرالمومنین و دعوت از امام حسین (علیه السلام) برای حکومت در کوفه بود. این بیعت به محض ورود عبیدالله بن زیاد جای امام به کوفه به دست فراموشی سپرده شد. شریح جزو اولین کسانی بود که در دارالاماره کوفه حضور پیدا کرد و به عنوان مشاور عبیدالله بن زیاد منصوب شد تا جایی که مدتی بعد به دستور پسر مرجانه فتوا داد که چون حسین بن علی (علیه السلام) بر خلیفه وقت خروج کرده، خون حضرت مباح و کشتن ایشان بر مسلمانان واجب است.

رویا سادات هاشمی

انتهای پیام/*

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار