در وصف توسعه یافتگی هرمزگان ، چه مثنوی های ۷۰ من که به تحریر نرفته و بخوردمان نداده اند و چه کلان منت ها که بر سر این هرمزگانیان هاج و واج مانده در منافع این توسعه یافتگی گذاشته نشده که شده!
اما چیست واقعیت این حقیقت پنهان که رضایت میزبان از این همه هدیهی ظاهری دائما در بوق و کرنای آقایان! جلب نمیشود!؟
با اندک تأملی در این مثال کوتاه شاید هویدا گردد حقیقت تأثیرات توسعه یافتگی اشان بر ما ، پس از آن تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل:
تصور کنید محله ای با سی چند خانهی ویلایی بزگ و کوچک با جمعیتی تقریبا ۸۰ نفری!
بالاجبار خانه کوچک تو را تبدیل به مطبخی قدیمی با اجاقهای دودی متعدد نموده و هیزم بسیار فراهم کرده و دیگهای بزرگ بر آتش مینهند و خوراکیهای لذیذ مهیا و بر قانون مساوات (نه عدالت!) به نسبت افراد خانههای محله ، غذای آماده شده را روزانه تماماً تقسیم و به شما نیز در بهترین حالت چون مابقی ، (بدون توجه به دردسرهای تهیه غذا ، ویرانی خانه و تبعات آن) ، سهمی چون بقیه پرداخت میشود.
تا اینجا کار مساوات ظاهری تحقق یافته ، اما رسم عدالت چه؟
اگر پخت غذا و زحمات و تبعات آن برای یکبار و چند بار بود ، ثواب آن بر زحمت و عذاب پیشی گرفته و رضایت میزبان بر نارضایتی اش می چربید اما اگر بنابر دایر بودن دائمی مطبخ باشد و پخت و تقسیم بالسویه همیشگی آن و در قبال زحمات و دود و بیار و ببرش! ، تنها حاصلی اش بهر شما بعد سختی ها ، صرفاً بشقاب غذای بالسویه ای چون بقیه باشد! ، نه عقل این را گنجایش پذیرش باشد! و نه شرع توان مقبول انداختنش! ، هر چند که قانونی بیرحمانه علمدار و پیش قراولش باشد.
هذا هذا ، این است ماجرای توسعه یافتگی هرمزگان ما ، که بیشمار تبعات منفی توسعه یافتگی اش در قبال اندک مزایای ظاهری اش بهر ما و بیشمار درآمد و عواید کلان مثبتش بهر دیگران و در بهترین حالت تقسیمی ، مشابه دیگران..
بعید است ایراد روا دارید بر چنین رسمی که خانه ای را مطبخ سیر نمودن کشوری! نمودن بدون اندک سهمی بیش نسبت به سایرین..
دائم پخت و پزی همگانی که کاش نیروی حقوق بگیر آشپزی اش از مای جویای کار خانه به اشغال رفته بهر مطبخی! بود تا این همه آه بر نهاد ، به نظاره نباشیم دود و دود شدن خود و خودی را..
پس جانا ؛ اگر همت! همتتان بر کسب رضای این خلق دائماً آه بر نهاد است ، میطلبد تخصیص اندک سهمی بیش در این مقوله های همیشه نقل مجالس!
انتهای پیام/*