کد خبر: ۹۹۳۴۵۵
تاریخ انتشار: ۲۲ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۳:۲۳ 13 September 2021

به گزارش خبرنگار تابناک هرمزگان،مریم منصف در گزارشی شرح داد: پیرو فراخوان از شهروندان بندرعباسی، تصمیم گرفتیم در خصوص مشکلات، پروژه های نیمه تمام و بازارهای تجاری شهر بندرعباس، که سالهاست سرمایه مردمی را راکد نموده است، سلسه گزارشاتی را تهیه نمائیم. تا ضمن هشدار به شهروندان در این زمینه، صدای مالباختگان این پروژه ها را به گوش مسئولین امر برسانیم تا هرچه سریعتر نسبت به معضل مجتمع های تجاری نیمه کاره رسیدگی نمایند که هم تعیین تکلیفی برای مالباختگان باشد و هم ضرب العجلی برای رفع چهره نازیبای شهر که در این بلاتکلیفی ها و نیمه کاره ماندن پروژها خود معضلی دیگری است؛ شود.

مجتمع تجاری-تفریحی صدف واقع در گلشهر جنوبی یکی از پروژه هایی است که بیش از 10 سال پیش کلنگ آن به زمین خورده و افراد زیادی در این پروژه سرمایه گذاری نموده و غرفه هایی را پیش خرید کرده اند که به موجب قرارداد فی مابین ساخت و تحویل این پروژه تاکنون باید تمام می شده و غرفه ها تحویل خریدارن می شد. زمین این ملک متعلق به اداره کل راه و شهرسازی استان هرمزگان بوده است و پیمانکاری این پروژه به شرکتی معتبر واگذار شده بود. که تاکنون موفق به تکمیل این مجتمع تجاری – تفریحی نشده است. 

در پی بررسی علل و عواقب نیمه کاره ماندن این پروژه به سراغ یکی از مالباختگان رفتیم و شرح آنچه در خلال این پروژه و طرح دعوی که تاکنون شده است را برایمان روایت نموده است.

خانم عباسی که کارمند و مادر سه فرزند و سرپرست خانواده هم است، سال ها پیش پس انداز و دارایی خودش را جهت تأمین آینده فرزندانش در این پروژه سرمایه گذاری نموده و یکی از غرفه های مجتمع تجاری و تفریحی را پیش خرید کرد. به امید آنکه با اتمام پروژه منبع درآمدی به خانوار اضافه شود و در این اوضاع نابسامان اقتصادی شرایط بهتری برای فرزندانش فراهم نماید. اما متأسفانه عدم تکمیل پروژه تاکنون در تحویل غرفه ها به سرمایه گذاران فشارهای زیادی به برخی آنان وارد نموده است تا حدی که بسیاری از افراد مجبور به فروش سایر اموال و املاک خود شده اند و گویا ورق روزگار برایشان برگشته است و همه اینها صرفاً به دلیل نتیجه ندادن سرمایه گذاری شان بوده است، سرمایه گذاری که یک طرف آن مرد بزرگ ساخت بازارهای مدرن در جنوب کشور بوده است و همگان به این اعتبار وارد گود شدند ولی همچنان در داغ بی نتیجه ماندن این پروژه می سوزند.

خانم عباسی می گوید: نوروز سال۹۸بود که گروه مالباختگان صدف در واتساپ را چک می کردم،یک گروه متشکل از دوازده نفر از خریداران غرفه های پروژه صدف، پروژه ای که طبق قراردادم باید عملیات اجرایی آن در سال ۹۱به اتمام و در سال ۹۲تحویل خریداران گردد.

مدتها بود کسی پیام جدیدی در گروه ارسال نکرده بود انگار گرد یأس و ناامیدی بر دل ها پاشیده شده بود .در ذهنم مروری بر آنچه در این سال ها بر من گذشته بود کردم .مادر سه فرزند فاقد پدری متعهدبودم و باید فکری برای آینده عزیزانم می کردم خودم بودم و خدای مهربانم و تعهدی که به فرزندانم داشتم .

 پس از عمری کارمندی و صرفه جویی های شدید و دل بریدن از تمام خواسته های خود، اندک سرمایه ای جمع کرده بودم و در پی زمینه ای مناسب برای سرمایه گذاری برای فردای فرزندانم بودم. در شهر چند پروژه را در نظر گرفتم پس اندازم به هیچکدام نمی‌خورد. یک روز اتفاقی بنر بزرگی در مقابل یک پروژه در ساحل دریا، جنب هتل گوهرشاد برخورد کردم که آدرس و شماره تلفن دفتر فروش در آن اعلام شده بود با شماره تلفن روی بنر تماس گرفتم و از شرایط خرید سوأل کردم با مقدار پس انداز من می شد پا جلو‌گذاشت.

 تحقیقی در خصوصی " آقای خ" که به عنوان سازنده پروژه بود انجام دادم و ایشان را به عنوان شخصیت نیکوکار و سرمایه داری که پروژه های بزرگ و موفقی در استان های فارس و هرمزگان داشته از جمله پاساژ زیتون که به عنوان اولین پاساژ بزرگ‌ و مدرن بندرعباس بود؛ شناختم .

برای تأمین پیش پرداخت اولیه که حدود صد و ده میلیون تومان بود تمام پس انداز و طلاهایم را خرج کردم و قرار شد ماهیانه یک میلیون صد و پنجاه هزار تومان هم تا سه سال و نیم پرداخت کنم.

این سه سال و نیم روزگار بسیار سختی بود بیش از هشتاد درصد حقوقم صرف قسط های غرفه می شد و خرج تحصیل پسر دبیرستانی و دو فرزند دیگرم بسیار بالا بود از طرفی پیشرفت پروژه بسیار اندک بود به حدی که گاهی تصور می شد بازوی بالابر مستقر در پروژه فقط برای رد گم کردن گاه گاهی چرخی در آسمان می زند و دیگر هیچ .

بارها با دفتر فروش تماس گرفتم و جویای وضعیت پیشرفت پروژه شدم.بالاخره در تاریخ 11 مهر 1391 نامه ای با مضمون تشکر از همکاری و صبر خریداران و وعده اتمام هر چه سریعتر پروژه از طرف "آقای خ" به دستم رسید .  

مدتی خیالم راحت شد اما با گذشت چندین ماه باز هم خبری از فعالیت در پروژه نبود .با چند تن از خریداران دیگر مشورت کردم همه با سابقه ای که از "آقای خ" اطلاع داشتند و ایشان را بزرگ مردی نیکوکار و سرمایه داری بزرگ می‌پنداشتند به خود جرأت طرح شکایت نمی‌دادند و اکثریت امید به تکمیل پروژه داشتند .از طرفی قرارداد فی‌مابین چنان یک طرفه و ماهرانه تنظیم شده بود که امیدی به طرح دعوی در دادگاه و رسیدن به حق از این طریق برای خریداران باقی نگذاشته بود .

 با چند تن از غرفه داران در ارتباط بودم که مطلع شدم چند تن پیگیر هستند و گروهی در واتساپ به اسم مالباختگان صدف تشکیل داده اند و اقداماتی هر چند سطحی انجام شده است .

من هم به این گروه پیوستم. اما در این گروه هم خبری نبود جز چند پیام خوش آمدگویی اعضاء به ورود من پیامی دیگر ارسال نشد و سکوت بر گروه حاکم بود .

فرزندانم دانشجو و دبیرستانی بودند از طرفی به کرج منتقل شده بودم و مخارج زندگی و تحصیل در این شهر سرسام آور بود .نوروز ۹۸بود که صبرم لبریز شد و در گروه واتساپ پیامی آتشین خطاب به دیگر مالباختگان ارسال کردم که تا کی سکوت، مگر این پول زحمت کشیدتان نبوده، ....

آنجا بود که گروه به جنبش افتاد و انگار صبر همه لبریز شده بود قرار شد بگردیم و خریداران دیگر را پیدا کنیم.از آگهی های فروش در سایت ها تا گشتن بین دوستان و همکاران و ... کم کم تعداد گروه به دویست نفر نزدیک شد . حتی مالباختگان مقیم خارج از کشور هم پیدا کردیم.در گروه چند وکیل هم بودند شروع به هم اندیشی و انتخاب نماینده شد .

نمایندگانی انتخاب شدند و جلساتی با وکلا تشکیل شد تا جوانب مسئله را بررسی کنند .قرار شد در قدم اول براساس موضوع ماده هفت قرارداد که حل مشکلات احتمالی را در ابتدا به هیئت حل اختلاف واگذار کرده بود تمام خریداران موجود در گروه اظهار نامه ای برای "آقای خ" مبنی بر درخواست معرفی نماینده جهت شرکت در جلسه هیئت حل اختلاف موضوع ماده هفت قرارداد، ثبت کنند.تقریباً اکثر خریداران به عنوان قدم اول رسیدگی ثبت اظهار نامه را انجام دادند. که هیچ پاسخی از طرف "آقای خ" به این اظهار نامه ها داده نشد .

در مرحله بعد اعضا آماده ثبت شکایت از فروشنده شدند و هم فکری ها در این زمینه ادامه داشت که خبر سفر جناب آقای آیت ا.. رئیس ریاست محترم قوه قضائیه وقت به استان هرمزگان در مهرماه سال ۹۸ نور امیدی بر دل مالباختگان انداخت. 

بنرهایی تهیه شد که در بدو ورود جناب آقای رئیسی بوسیله گروهی از دوستان به نمایش گذاشته شود تا ایشان متوجه وجود مشکل اهالی این شهر گردند. که از ترس سوء استفاده کانال های معاند دشمن از آن منصرف شدیم و تمام تلاش نمایندگان براین شد که بتوانند ملاقاتی با ایشان داشته باشند .و از نزدیک وی را در جریان تمامی ماجرا قرار دهند.

تلاش دوستان به ثمر نشست و این ملاقات انجام شد . ایشان در این جلسه قول رسیدگی ویژه را دادند و به ریاست دادگستری استان هرمزگان دستور تشکیل کارگروه ویژه و رسیدگی تخصصی به این پروژه را صادر نمودند .با صدور این دستور اعضا از طرح شکایت در دادگاه منصرف و منتظر نتیجه این جلسات شدند .

 در اردیبهشت سال ۹۹ دادستان بندرعباس آقای قهرمانی، طی نامه ای نتیجه هفت ماه تلاش و پیگیری های نمایندگان مالباختگان و کارگروه ویژه را به جناب آقای صالحی، رئیس دادگستری استان هرمزگان چنین اعلام کردند: پیشرفتی برای پروژه فوق از طریق توافق متصور نمی باشد.

انگار فقط مدتی برای طرف مقابل زمان خریده شد . مکاتبه ای با دفتر رئیس محترم قوه قضاییه به شماره ثبت 9000/2128401100 انجام دادم و شرح آنچه به وقوع پیوست را دادم اما پاسخی دریافت نکردم. مکاتباتی از طرف نمایندگان با دفتر رئیس محترم قوه قضاییه شد اما نامه ارسالی هیچگاه ثبت نشد . دوباره قرار بر طرح دعوی در دادگاه شد .

از طرف دادگستری وعده داده شد که اگر بیش از صد نفر یک شکایت واحد از نفر خاصی را ثبت کنند جزو کثیر الشکایات محسوب می شوند و مورد رسیدگی ویژه قرار می گیرد . بیش از صد نفر به وکالت آقای ..... اقدام به طرح شکایت کردند. بنده هم به طور مجزا طرح دعوی "آقای خ" کردم و امید رسیدگی ویژه داشتم اما خبری از وعده ها نبود .

 در تاریخ 24 مرداد 1398 اظهار نامه ای به شماره 1398220346226787 برای "آقای خ" مبنی بر درخواست معرفی نماینده جهت شرکت در جلسه هیئت حل اختلاف موضوع ماده هفت قرارداد، ثبت کرده بودم که پاسخی از طرف "آقای خ" نگرفتم .

در تاریخ 12 شهریور 1399 دادخواست بدوی به شماره 1399220765834266 به پیوست قرارداد و اظهار نامه به شماره 1398220346226787، مبنی بر الزام به ایفای تعهد مالی و تامین خواسته و مطالبه خسارت ثبت کردم .

شعبه 9دادگاه عمومی حقوقی شهرستان بندرعباس مسئول رسیدگی به پرونده شد.در آن ایام سفر بین استانی و حضور در دادگاه به دلیل ویروس کرونا امکان پذیر نبود درنتیجه لایحه به شماره 1399220556793079 به تاریخ10 مهر 1399 تقدیم دادگاه شد . دادنامه در تاریخ 27مهر1399 به شماره 9909977611000960صادر شد .

دادگاه استعلام کرده بود از مسکن و شهرسازی و مشخص شده بود که زمین متعلق به مسکن و شهرسازی است و به همین دلیل قرار رد دعوی صادر شده بود . 

در تاریخ 17 آبان 1399 تجدید نظرخواهی به شماره 1399220134625053را ثبت کردم اینبار از وکیل زبردستی کمک گرفتم تا تمام راه ها را بر رد دعوی ببندد.منتظر بودم پیامک دادگاه که شعبه تجدید نظرخواهی را اعلام کند برایم ارسال شود که نشد .مثل اینکه مدتی ارسال پیام دچار مشکل شده بود. البته پیامک مذکور برای من چندین بار با فاصله چندین ماه و حتی سال برایم ارسال شد که دیگر معنی و سودی نداشت. بطور اتفاقی متوجه شدم شعبه هفتم دادگاه مسئول رسیدگی به تجدیدنظر خواهی من شده است .

در تاریخ 5آذر 1399 ساعت 9:30 صبح دادخواست جلب ثالث را ثبت کردم و عصر همان روز حکم نهایی برای من صادر شد. وهمچنان پروژه خوابیده و ما تنها چشم امیدمان را به دادرسی عادلانه دوخته ایم.

از شما و همه اهالی مطبوعات و رسانه خواهش می کنم داد ما را به گوش مسئولین کشوری برسانید، ما دیگر به احقاق حقمان از درون استان امیدی نداریم، هیچ مسئولی مشکلات ما را نمی فهمد. خواهش می کنم کمک کنید تا نزدیک به دویست مالباخته پروژه تجاری صدف بعد از حدود ده سال به حق قانونی خودشان برسند. 

توضیح روزنامه دریا: روزنامه دریا در حال پیگیری این موضوع از طریق مقامات قضایی استان و همچنین مدیران راه و شهرسازی است و به زودی نتیجه این پیگیری ها از طریق رونامه دریا به اطلاع مخاطبان و شهروندان هرمزگانی خواهد رسید .

انتهای پیام /مریم منصف

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار