«تابناک هرمزگان»، حسن عباسی؛ چرا تمایل بیماران برای درمان و رغبت آنها برای معالجه در مراکز خصوصی بیشتر از مراکز درمانیِ دولتی ، دانشگاهی و تأمین اجتماعی است؟
آیا واقعاً خدماترسانی و امکانات این بیمارستانها کمتر از مراکز خصوصی است؟ آیا واقعاً بودجه و درآمد این بیمارستانها کمتر از مراکز خصوصی هست؟ پس چرا بیماران متموّل و دارای بیمههای درمانی تکمیلی علیرغم آگاهی از این مطلب که مراکز دانشگاهی از امکانات و تجربهی بیشتری برخوردار هستند باز هم مراکز خصوصی را برای درمان و معالجه ترجیح میدهند؟
پاسخ همه این سؤالات را بایستی در مدیریت این مراکز باید جستجو کرد، بله مدیران بیمارستانهای خصوصی بیمارستان را آبرو و مانند خانه خود میدانند ، بنابراین تمام تلاش خویش را در جهت تمیز نگهداشتن آن و ارائه خدمات بیعیب و نقص در حد توان علیرغم امکانات کمتری که دارند به کار میگیرند.
مدیر یک بیمارستان خصوصی به خوبی درک میکند که بیمار و خانوادهاش در واقع گرداننده و نیروی محرکه بیمارستان هستند و از دست دادن این نیرو به معنی تعطیلی بیمارستان یا مرکز درمانیِ وی است، بنابراین تمام توان خود را برای حفظ این نیرو و جلب رضایت وی و خانوادهاش به کار میگیرد.
به عکس در مراکز دولتی و دانشگاهی و تأمین اجتماعی حتی اگر یک مراجعه کننده هم نداشته باشند باز تمام پزشکان و پرستاران و خدمه حقوق خود را دریافت میکنند، بنابراین نه برای مدیران و نه برای پرسنل رضایتمندی ارباب رجوع که همان بیماران و خانوادههایشان هستند با کمال تأسف در اولویت نیست؟
مطلب دیگر شکل ظاهری بیمارستان و پرسنل آن است؛
در مراکز درمانی خصوصی از ورودی بیمارستان با نگهبانهایی با پوشش تمیز ، آراسته ، بسیار آرام و مودب مواجه میشویم که با همه مراجعین برخورد آراسته و محترمانهای دارند ، ولی در مراکز دولتی دانشگاهی و تأمین اجتماعی چنین برخوردی کمتر مشاهده میشود و دلیل آن اینه که داخل مراکز دولتی افراد بازخواست نشده و خیالشان به دلیل نوع استخدامی قطعی که دارند راحت و به قول خودشان توپ هم تکانشان نمیدهد.
در توصیف مدیران مراکز درمانی دولتی در واقع میشود گفت: که تعصبی به این مراکز نداشته و مدیریت خود را سکویی برای کسب تجربه و استحصال رانتهای مدیریتی در نظر میگیرند.
مدیر یک مرکز درمانی خصوصی چون مرکز را مایملک خود میداند تمام توان خویش را به کار میگیرد تا در هزینهها صرفهجویی کند و هزینههای کمتری برای خود بتراشد ، به عکس در مراکز دولتی ، دانشگاهی و تأمین اجتماعی داستان کاملاً برعکس است و مدیران تمام توان خود را به کار میگیرند تا با فاکتورسازی یا شاید خدای ناکرده «زد و بند» بتوانند در دورهی مدیریت خود پول بیشتری از خزانهی ملّت و بیت المال بر بزنند.
نگاهی اجمالی به پروژهی بازسازی بیمارستان شهید محمدیِ بندرعباس و ساخت بیمارستان جدید در مجاورت آن تأیید کنندهی مطالب فوق است.
به اندازه ساخت 2 بیمارستان پانصد تختخوابی طی 10 سال گذشته صرف بازسازی بیمارستان شهید محمدی بندرعباس شده است روز و حال بیمارستان و ظاهر و باطنش معرف حضور همشهریان است.
بیمارستان جدید هم که قرار بود 20 ماهه به بهرهبرداری برسد ، 200 ماه دیگر هم به نتیجه نمیرسد. نهادهای نظارتی و قوهی قضائیه باید به این مسئله ورود و با شناسایی پولهای حیف و میل شده بتوانند از حلقوم مدیران مربوطه بیرون بکشند و با درنظر گرفتن مجازات آنها، راه تیغ زدن بیت المال را بر بقیه ببندند.
ولی در مراکز درمانی خصوصی پروژههای ساختمانی با هزینهی بسیار کمتر و در مدت زمان بسیار کوتاهتر به نتیجه میرسد ، علت آن است که مدیر مرکز از خودشان نمیدزدند.
پس عاقلانه است که ضعف مراکز درمانی دولتی دانشگاهی ، تأمین اجتماعی و عدم استقبال مردم از آنها را در مدیریت مدیرانی جستجو کرد که تعصبی به این مراکز نداشته و فقط به کسب و کار خصوصی خود توجه داشته و مدیریت بخش دولتی برایشان زنگ تفریح بوده ضمن اینکه گاهی اوقات تبدیل میشود به محلی برای رانت خواری و مال اندوزی از بیت المال ...
انتهای پیام/*