«نذار بچه هات یتیم شن! کلید گاوصندوق کجاست؟!» از صدای‌شان معلوم بود که جوان هستند. رییس بانک ملت شعبه خیابان هدایت این طرف ایستاده بود و یکی از سارقان مسلح آن طرف.
کد خبر: ۲۴۶۴۳۴
تاریخ انتشار: ۲۶ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۷:۵۳ 15 June 2016
کارمندان بانک همه ترسیده بودند. دست‌ها را بالای سرشان گذاشته بودند و دراز کشیدند روی زمین.

دوتا از کارمندان زن در همان لحظه ورود سارقان و شلیک نخستین گلوله غش کردند و روی زمین افتادند. بقیه هم صورت‌های ‌شان از ترس همرنگ گچ دیوار شده بود. عابران پیاده کلاشینکف‌ها را در دست سارقان دیده بودند. بعضی‌ها به خیال اینکه اسباب بازی است داستان را جدی نگرفته بودند. حتی آقای رضایی. 

یکی از کسبه قدیمی خیابان هدایت که مشتری ثابت بانک بود و با کارمندان سلام و علیک صمیمی داشت، همین که از بانک بیرون رفت سارقان هم وارد شدند. دو نفر بودند. بالباس تیره و کلاه کاسکت بر سر. یکی با کیسه برزنتی رفت سراغ دخل‌ها و دیگری با کلاشینکف رفت سراغ رییس بانک. فریاد زدو گلوله‌ای را از تفنگ کلاشینکفش به دیوار بالای سر رییس بانک شلیک کرد. اینها را رییس بانک به «اعتماد» می‌گوید. 

حالا که یک روز از حادثه گذشته و همه‌چیز به حالت عادی برگشته. این مشتریانی که حالا با خیال راحت پول‌ها و چک‌ پول‌های ‌شان را روی دخل بانک می‌گذارند نمی‌دانند ٢٤ ساعت قبل چه اتفاقی در این بانک افتاده. کارمندان زن هنوز که هنوز است وقتی حرف سرقت مسلحانه دیروز می‌آید چشم‌های‌شان گرد می‌شود ودر سکوت به هم خیره می‌شوند. سارقان درشت‌هیکل بودند. هر کار کردند نتوانستند کلیدهای گاوصندوق را پیدا کنند. همان پول‌های توی دخل‌ها را برداشتند و رفتند.

* خیال کردم ترقه بازی است
یکی از کسبه محل که مغازه‌اش روبه روی بانک است به «اعتماد» می‌گوید: «صدای تیر که آمد مردم فرار کردند. کسی جرات ایستادن در خیابان را نداشت. من در مغازه را بستم و همراه با دوستانم مشغول تماشا شدم. از اینجا همه‌چیز معلوم بود. کارمندان بانک همگی ترسیده بودند و دست‌های‌شان را بالای سرشان گذاشته و دراز کشیده بودند. از بین تمام مشتریانی که در بانک بودند فقط یک نفر توانست فرار کند، آن هم همسایه قدیمی ما بود که رفته بود چک‌اش را بخواباند. سارقان که داخل بانک رفتند توی خیابان پرنده هم پر نمی‌زد. صدای تیر دوم که آمد، گفتیم شاید کسی راکشتند.»

آقای رضایی همان مردی است که وقت رسیدن سارقان به داخل بانک توانسته فرار کند. او به «اعتماد» می‌گوید: «وقتی فرار کردم نمی‌دانستم ماجرا سرقت مسلحانه است. خیال کردم ترقه‌بازی و شوخی است. به مغازه حسین آقا آمدم و گفتم: «دیدی چی شد؟» حسین آقا وحشت زده و باتعجب دستم را کشید و برد تو مغازه، گفت: «چی شده چیه!؟ نگا! هنو تو بانکن!» این دقیقا همان لحظه‌ای بود که سارقان داشتند یکی از کارمندها را با قنداق کلاشینکف کتک می‌زدند تا کلید گاوصندوق را بیاورد و درش را باز کند. اینجا من هنوز هم ماجرا را باور نکرده بودم چون همه‌چیز در چند لحظه خیلی کوتاه اتفاق افتاد.

حسین آقا به من گفت: «بیا برو تو مغازه، دستاتو بزار روسرت الان میان می‌زننتا!» همین که داشتیم این حرف‌ها را به هم می‌زدیم ناگهان دوتا سارق با اسلحه‌های‌شان و کیسه‌های برزنتی از داخل بانک بیرون آمدند. کیسه‌ها از دور سنگین به نظر نمی‌آمد انگار که نتوانسته بودند پول زیادی را داخلش بریزند و ببرند. دو تا موتوری با یک ترک سرنشین منتظرشان بود. آنها از صبح تا ظهر بارها خیابان را دور زده بودند و رفته بودند. این را از توی دوربین‌ها دیدیم.»

* مردم سرقت را با دوربین ثبت کردند
یکی دیگر از کسبه محل نیز به «اعتماد» می‌گوید: «کمتر از یک ماه است که شعبه بانک ملت خیابان هدایت جابه‌جایی داشته. تعدادی از کارمندان و کسبه توانستند تمام اتفاق‌های آن ٤ دقیقه را ثبت کنند. من هم از بیرون همه را فیلمبرداری کردم. خلاصه سارقان با کیف برزنتی از بانک بیرون آمدند و هر کدام سوار بر ترک دو موتوری که جلوی در بانک دور می‌زدند شدند و فرار کردند.»

* سعی کردم با سارقان درگیر نشوم
رییس بانک ملت شعبه خیابان هدایت نیز در گفت‌وگو با «اعتماد» درباره سرقت مسلحانه از بانک می‌گوید: «ساعت یک و چهل دقیقه بود. مدت زمانی که سارقان در بانک بودند چهار دقیقه هم طول نکشید. همان وقتی که سارقان از راه رسیدند من شماره پلیس را گرفتم گوشی را طوری روی تلفن گذاشتم که پلیس‌ها صدای سارقان را بشنوند. پلیس ٨ دقیقه بعد از رسیدن سارقان مسلح از راه رسید. یکی از همکارانم هم در دستشویی بانک با پلیس تماس گرفته بود.»

او درباره موقعیت منطقه از لحاظ عبور و مرور مردم و حضور سارقان می‌گوید: «این منطقه به علت خلوت بودنش مورد حمله بسیاری از سارقان است. در مدت زمان کمی نزدیک به ٣٠ مورد کیف‌زنی در این منطقه دیده‌ایم. ما بارها شاهد سرقت گوشی‌های تلفن همراه عابران پیاده‌ای بودیم که از این منطقه عبور می‌کردند. مبلغی که سارقان توانستند سرقت کنند از منبع پول‌هایی بود که ما از مشتری‌ها تحویل گرفته بودیم. از آنجایی که من آدم احتیاط کاری هستم هیچ‌وقت کلید را روی گاوصندوق نمی‌گذارم. به خاطر همین سارقان نتوانستند گاوصندوق‌ها را باز کنند و پول‌های داخل آن را به سرقت ببرند.» 

او درباره نحوه برخوردش با سارقان می‌گوید: «من سعی کردم با آنها درگیر نشوم. این نخستین باری بود که با سارقان مسلح برخورد می‌کردم اما سعی من این بود که با آنها طوری صحبت کنم که به کارمندها صدمه نزنند. » 

غلامرضا رضوانی یکی از راهکارهای کم شدن سرقت‌های این محل و کم شدن تعداد زورگیران را نصب یک کیوسک انتظامی در منطقه می‌داند و می‌گوید: « ما هنوز مدت زیادی نیست که جابه‌جا شده‌ایم و اما در همین مدت کوتاه شاهد سرقت‌های کوچک و بزرگ زیادی بوده‌ایم. سارقان در منطقه سعدی تردد فراوان دارند.»

منبع: ايرنا
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار