کد خبر: ۳۱۰۳۸
تاریخ انتشار: ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۷:۰۷ 04 May 2015
چند وقتی است که هشدارهای زیادی از سوی کارشناسان در رابطه با بحران آب در ایران به گوش می رسد، از کارشناسان محیط زیست و سیاستمداران گرفته تا اقتصاددان. وجه مشترک همه آن ها اینست که این بحران واقعا جدی است! این اتفاق و هشدار‌ها بلافاصله مرا بیاد داستان نفت می اندازد. نفتی که دولت ما سرمست قیمت 140 دلاری آن بود و گوشش به حرف اقتصاددانانش بدهکار نبود که پایان عصر نفت نزدیک است و باید 10 سالی می‌گذشت تا قیمت نفت 100 دلاری ارزان‌تر می‌شد تا از خواب خوش نفت برخیزیم. حال یک داستان مشابه در ارتباط با یک ثروت و منبع ملی رخ داده است. البته این شباهت هم اتفاقی نیست، هر دو حکایت از شیوه مدیریت منابع و یا به بیانی دیگر مدیریت توسعه‌ای در کشور ما دارد. برداشت بی‌رویه از منابع حیاتی آب برای رشد سریع تر، غافل ازینکه آب حتی نفت هم نیست، بدون نفت شاید بتوان زنده بود اما بدون آب هرگز! نکته جالب اینجاست که این برداشت ها بازدهی هم در پی نداشته است، در حالی که آمار ها نشان می دهد بیش از 90 درصد آب شیرین صرف کشاورزی شده است همین بخش کمتر از 11 درصد در تولید ناخالص داخلی سهم داشته است، که حکایت از ناکارامدی و به روز نبودن کشاورزی ما دارد و البته این نکته نباید ما را به رها کردن و برنامه ریزی نکردن روی بخش کشاورزی برساند(مساله ای که در نظر بعضی کارشناسان مشهود است) بلکه راه درست تر این است که کشاورزی ما به سمت محصولاتی حرکت کند که برای تولید به آب کمتری نیازمند بوده و سازگار با شرایط طبیعی و اقلیم ایران باشد و در ازای آن محصولاتی را وارد کنیم که تولید آن ها آب زیادی می طلبد به طور خلاصه به تولید محصولاتی بپردازیم که در آن مزیت نسبی داریم. البته لازمه این تغییرات، تحول در روابط خارجی، تنش زدایی و بازنگری در برخی سیاست های عمده مان می باشد، یعنی ما اولا باید لاجرم با این مساله کنار بیاییم در بحران آب که مساله حیات یک ملت است، خود کفایی توجیه پذیر نیست و ما باید هر چه زودتر به اقتصاد جهانی بگراییم و فرصت ها را از دست ندهیم، شاید این آخر راه حلی باشد که پیش روی ما قرار داشته باشد. نکته ای اساسی که نباید از آن غافل شد همانست که در اول اشاره شد، با پایان درآمدهای نجومی نفت و با وجود سوء مدیریت در کشور، توان ما در رویارویی با بحران ها و صرف هزینه های اساسی کم شده است. هرگونه تغییر اساسی در زیر ساخت ها نیازمند هزینه های بالاست که البته  پیش نیاز آن یک اراده و یکپارچگی سیاسی می باشد، بعلاوه تغییرات اساسی در مواجهه با کشاورزان و مصرف کنندگان ممکن است به راحتی قابل انجام نباشد. لذا طرح هایی مثل شیرین کردن آب دریا هم ممکن است تنها برای مصارف معدود مثل آب شرب یا برای صنایع خاص به صرفه باشد، پس باید به دنبال راه های جایگزینی نیز بود که با هزینه های کمتر بازده مناسبی را در پی داشته باشند. همه این مسایل در گرو این است که آب در اولویت قرار گیرد، یعنی یک عزم سیاسی برای اینکار بوجود بیاید و مردم هم متوجه عمق این بحران شوند. برای شکل گیری یک عزم سیاسی جدی، شکل گیری تقاضا و انتقال آن یک امر جدی است که این عمل بخوبی توسط رسانه ها، نشریات، و سازمان های مردم نهاد بخوبی قابل انجام است و البته باید به شدت ازینکه مساله آب از یک مساله ملی به یک مساله سیاسی بدل گردد به جد دوری کرد. البته این تنها کاری نیست که سازمان های مردم نهاد و رسانه ها می توانند انجام دهند بلکه در کنار این آگاهی سازی تشویق وکمک به اصلاح الگوی مصرف نیز قدم بزرگی است که میتوان برداشت. به واقع وقت آن رسیده که بخش خصوصی در زمینه آگاهی سازی، دست به تلاش تمام عیاری بزند و گرنه تا سال های نه چندان دور شاهد یک بحران تمام عیار خواهیم بود!
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار