قد کوتاه و بخت بلند
«آدمهای قد بلند موفق ترند یا قد کوتاه؟»، پاسخ این پرسش نوستالژیک که ذهن ها را به یاد موضوعات زنگ انشا دوران دبستان ارجاع می دهد، می توان اکنون در زندگی مشترک یوسف و آمنه جست.
یوسف صادقی یکی از کوتاه قامتان بلند همت و سراپا انرژی و نشاط است، وقتی با او صحبت می کردم، همواره لبخند بر لب داشت.
بر مشکلات فراوان زندگی غلبه کرده و مرتب در کلام خود، خدا را شکر می کند.
از امید و امیدواری او در زندگی متعجب هستم، شاید اگر هر کس دیگر جای او بود، یا گوشه گیر و منزوی می شد و یا برای نشان دادن توانمندی های خود قدم از قدم بر نمی داشت.
خوب است افرادی چون یوسف کمی زندگی این انسان پرتلاش و هنر دوست را مطالعه و برای شناسایی استعدادهای خود و بروز و ظهور آنها اقدام کرده و از آن الگو بگیرند.
مردی با یک متر و 36 سانتیمتر قد
به قول خودش متولد جفت شش است (66) و عاشق بازیگری و سینما، دیپلم خود را از هنرستان بازیگری اخذ کرده و پس از گذراندن چند ترم دانشگاه در رشته کارگردانی سینما، به دلیل مشکلات مالی آن را رها کرده است.
یوسف کار هنر را برای کوتاه قامتان شغل نمی داند، زیرا باور دارد به دلیل محدودیت های موجود، پیشنهاد به آنها برای فعالیت در این حوزه بسیار اندک است.
یوسف کارهایی نظیر عروسک گردانی، بازیگری در سینما و تئاتر، عکاسی و فیلمبرداری را در کارنامه خود دارد و نخستین بازی او در سریال «صندوق خانه» مربوط به گروه کودک ونوجوان تلویزیون است.
بازی در فیلم و سریال های «سفرهای ایرانی»، «روزی بود، روزی نبود»، «افسانه های ایرانی»، «جزیره گنج»، «خنده بازار» و «دوستانه» از دیگر کارهای این مرد یک متر و 36 سانتیمتری است که همواره آرزوهای بزرگی در سر می پروراند؛ آرزوهایی که به برخی آنها دست یافته است.
حضور در بخش جلوه های ویژه فیلم سینمایی «ملک سلیمان» و نقش اول فیلم «ننه نقلی» که هنوز اکران نشده از دیگر فعالیت های یوسف 28 ساله است.
این مرد بزرگ که عاشق ورزش بخصوص فوتبال است، مدیریت اجرایی بزرگترین تورنمنت کوتاه قامتان ایرانی را در کشور عهده دار بود که اخیرا در شهرستان قائم شهر برگزار شد.
قصد ازدواج با فرد بلند قامت را داشتم
یوسف که اعتماد به نفس بالایی دارد، می گوید: به خاطر این روحیه همیشه فکر می کردم با یک دختر بلند قامت ازدواج کنم اما وقتی خوب موضوع را بررسی کرده و جوانب امر را سنجیدم به این نتیجه رسیدم با فردی پیوند زناشویی ببندم که دارای اشتراکات با من است، هر چند هنوز باور دارم ازدواج دو کوتاه قامت مشکلات زیادی را در پی دارد.
یوسف که اکنون دو سالی است با یکی از دختران عضو انجمن کوتاه قامتان ازدواج کرده، دلیل انتخاب همسر خود را درک متقابل دانسته و می گوید: همسرم تنها کسی است که مرا بخوبی می فهمد تا جاییکه می توان گفت، این کار از عهده پدر و مادرم بر نمی آمد.
عضو انجمن کوتاه قامتان بلند همت، از ازدواج خود بسیار راضی است و همسر را تکیه گاه، پشت و پناه و سقف سر می داند و به شوخی می گوید: من زن زنجیرم نه زن ذلیل.
یوسف علاوه بر فوتبال در رشته های ورزشی نظیر شطرنج، شنا و کاراته حرف برای گفتن دارد.
بازیگر مجموعه طنز «خنده بازار» می افزاید: همیشه به همسرم می گویم، تو را دوست می دارم یعنی این دوست داشتن انتها ندارد و ماندگار و ابدی است، در حالیکه دوست دارم، لحظه ای است.
آرزو دارم استاد دانشگاه شوم
آمنه جهانبخشی همسر 28 ساله یوسف و دانشجوی کارشناسی ارشد شیمی (گرایش تجزیه) است، وی که عاشق شیمی است، لیسانس خود را در رشته شیمی کاربردی اخذ کرده و آرزو دارد روزی استاد دانشگاه شود.
آمنه با قد یک متر و 25 سانتیمتر، دارای مهارت هایی از جمله کمک های اولیه، کامپیوتر و رانندگی است.
آمنه که پدر و مادرش نسبت فامیلی با یکدیگر دارند و همین دلیل کوتاه قامتی وی و خواهرش شده، می گوید: در زندگی هیچ کمبودی نداشتم و همواره پدر و مادر برای من سنگ تمام گذاشتند به همین خاطر از آنها سپاسگزارم و هرگز محبت آنها را فراموش نخواهم کرد.
عضو انجمن کوتاه قامتان بلند همت با بیان اینکه با همسرش سال 1390 در سفر به کربلا که انجمن یاد شده آن را تدارک دیده بود، آشنا شده، می افزاید: از انتخاب خود راضی هستم، عاشق یوسفم، زیرا او مردی مهربان، شاد، با اخلاق و پر نشاط است.
آمنه درباره ازدواج خود می گوید: پدرم مایل به این ازدواج نبود زیرا معتقد بود، با فرد بلند قامت هم می توانم ازدواج کنم، اما بعد گفت چون به انتخاب من احترام می گذارد به این ازدواج رضایت می دهد.
پدر آمنه پس از این رضایت سفارش های لازم را به یوسف می کند تا برای دخترش همسری خوب و ایده آل باشد تا آمنه احساس کم و کسری در زندگی نکند.
از انتخاب خود پشیمان نیستم
آمنه با بیان اینکه یوسف در روز اول آشنایی همه شرایط خود بخصوص مسایل مالی را با او در میان گذاشته، می گوید: از این که همسرم با مشکلات اقتصادی روبرو است، ناراحتم اما این مساله هرگز باعث نشده تا از انتخاب خود ابراز پشیمانی کنم.
وی می افزاید: یوسف در سخت ترین شرایط لبخند می زند و با خنده وارد منزل می شود، در ابتدا وقتی در خیابان مردم به ما می خندیدند، خیلی ناراحت می شدم اما یوسف می گفت، چرا از خنده مردم دلگیر می شوی؟ مگر بد است من و تو باعث خنده آنها می شویم؟ حالا دیگر آن حساسیت ها را ندارم و از اینکه در کنار یوسف قدم می زدم خوشحال هستم و به آن افتخار می کنم.
آمنه می گوید: از یوسف درس اخلاق و نحوه برخورد با دیگران را آموختم، تاثیر او در زندگی برای من بیشتر از تاثیر من بر زندگی اوست. هیچوقت فکر نمی کردم فردی وارد زندگی من بشود که به اندازه پدر و مادرم او را دوست داشته باشم اما اکنون عاشقانه او را دوست دارم.
مادرم موافق عضویت در انجمن بود
وی می افزاید: وقتی قرار شد برای عضویت در انجمن کوتاه قامتان بلند همت از زادگاهم سوادکوه به تهران سفر کنم، پدرم مخالفت کرد زیرا معتقد بود حضورم در این انجمن، باعث اذیت و آزارم می شود در حالیکه مادر می گفت، وقتی در انجمن افرادی را ببینی که وضعیت تو از آنها بهتر باشد، این مساله باعث ایجاد انگیزه و روحیه در تو می شود و به موفقیت های روز افزون تو منجر خواهد شد.
این زن موفق که خستگی در او راه ندارد، دوست دارد در کنار تحصیل، شغلی داشته باشد تا کمک خرج همسر باشد زیرا نگران حال یوسف است که برای تامین معاش سختی هایی را تاب می آورد و هنوز یک شغل مناسب ندارد.
وی که به صنایع دستی و قالیبافی علاقه دارد، می گوید: حاضرم در هر حوزه ای حتی غیر مرتبط با رشته ام فعالیت کنم.
آمنه از دیدن تئاتر بسیار لذت می برد و به نقاشی علاقه دارد اما علاقه چندانی به ورزش ندارد.
اکنون مایل به بچه دار شدن نیستم
آمنه با بیان اینکه مخالف بچه دار شدن است، توضیح می دهد: اگر قرار باشد فرزندی داشته باشیم که مانند من و یوسف باشد، ترجیح می دهم اصلا آن را نداشته باشم زیرا او هم مجبور خواهد شد شرایط سختی را که من و همسرم داشته و داریم تجربه کند، همچنین از وجود پدر و مادری چون ما ناراحت باشد.
اما یوسف معتقد است می توان به اندازه ای در زندگی موفق بود که فرزندان فقط آن موفقیت ها و جنبه های مثبت زندگی را ببینند و در این صورت است که محدودیت های پدر و مادر به چشم آنها نمی آید.
این زوج خوشبخت و موفق تصمیم دارند زمانی فرزند دار شوند که از صحت و سلامت کودک خود اطمینان حاصل کنند.
فرجام سخن اینکه، سراسر تاریخ گذشته و معاصر، مشحون از قصه آدم هایی است که ضعف های جسمانی هرگز نتوانسته اند مانع پیشرفت آنها در جامعه شود.
چنین افرادی ثابت کرده اند، آنچه که می تواند سرنوشت آنها را تغییر دهد نه ضعف های جسمانی، بلکه اراده و پشتکاریست که در وجود خود بار ور ساخته اند.
بدون شک اراده و پشتکار، توام به توکل و بی توجهی به نقص ها، چون تیشه ای در کف مردان و زنان خوشبین، کوه سترگ مشکلات را خرد می سازد و افق های روشن و درخشانی را پیش دیدگان آنها ترسیم می کند.
بطور قطع مرور زندگی چنین افرادی نظیر یوسف و آمنه، می تواند الهامبخش دیگرانی باشد که در چنبره ضعف، زانوی غم بغل کرده و قصدی برای رهایی از حصار محدود و خودساخته ندارند.
منبع: ايرنا