چگونه صنعت سبز شویم؟
چند راه حل هوش مصنوعی، مانند ChatGPT توسط توسعه دهنده OpenAI در کانون توجه قرار گرفته است. تمام صنایع از اختلالی که ممکن است این فناوری ایجاد کند می ترسند. برخی دیگر مشتاق دنیایی هستند که در آن بسیاری از فرآیندهای سخت و وقت گیر به صورت خودکار یا برای اجرا به هوش مصنوعی هدایت شوند. اما ChatGPT چقدر در مورد تجارت فولاد می داند؟ آیا بینش لازم برای حمایت از تولیدکنندگان فولاد در دستیابی به پایداری بلندمدت را دارد؟ ما از هوش مصنوعی خواستیم تا ده عامل مهم برای تولیدکنندگانی که میخواهند سبزتر شوند را مورد بحث قرار دهد.
«ده اصل مهمی که تولیدکنندگان فولاد برای دستیابی به پایداری بلندمدت باید در نظر بگیرند، چیست؟»
این سؤالی است که ما برای ChatGPT مطرح میکنیم، که مسلماً مشهورترین، ترسناکترین و تحسینشدهترین ابزار هوش مصنوعی در زمانهای اخیر است. پاسخ ها به دو دلیل جالب هستند. اول، ایده های ارائه شده توسط چت بات منطقی است. خوانندگان متوجه خواهند شد که برخی از ده نکته واضح تر از سایرین به نظر می رسند. دوم، پاسخهای ارائهشده توسط ChatGPT به خوانندگان اجازه میدهد تا دیدگاهی درباره نقاط قوت و ضعف قابلیتهای فعلی هوش مصنوعی ایجاد کنند.
1.فن آوری های نوآورانه
تولیدکنندگان فولاد برای اینکه در دنیایی که به سرعت در حال تغییر است مرتبط بمانند، باید از فناوریهای نوآورانه استفاده کنند که به آنها امکان میدهد محصولات فولادی با کیفیت بالا تولید کنند و در عین حال اثرات زیستمحیطی آنها را به حداقل برسانند. یکی از فناوریهای نوآورانه که در سالهای اخیر محبوبیت پیدا کرده است، فولادسازی با کوره قوس الکتریکی (EAF) است. فولادسازی EAF از قراضه فلزی به عنوان ماده اولیه به جای سنگ آهن استفاده می کند که باعث کاهش ردپای کربن در فرآیند تولید فولاد می شود. تولیدکنندگان فولادی که در فناوری EAF سرمایه گذاری می کنند نه تنها اثرات زیست محیطی خود را کاهش می دهند، بلکه مزیت رقابتی نسبت به فولادسازان سنتی کوره بلند کسب می کنند. یکی دیگر از فناوریهای نوآورانه که پتانسیل تغییر صنعت فولاد را دارد، تولید فولاد مبتنی بر هیدروژن است. این فناوری از هیدروژن به جای زغال سنگ یا کک به عنوان یک عامل احیا کننده استفاده می کند و انتشار کربن مرتبط با روش های سنتی تولید فولاد را حذف می کند. استفاده از هیدروژن همچنین آب را به عنوان محصول جانبی ایجاد می کند که می تواند در فرآیند تولید بازیافت شود. در حالی که تولید فولاد مبتنی بر هیدروژن هنوز در مراحل اولیه توسعه است، چندین تولیدکننده فولاد قبلاً برنامههای خود را برای سرمایهگذاری در این فناوری در سالهای آینده اعلام کردهاند. تولیدکنندگان فولاد همچنین می توانند به فناوری های نوآورانه خارج از فرآیند تولید هم توجه کنند. به عنوان مثال، هوش مصنوعی (AI) و ماشین لرنینگ را می توان برای بهینه سازی فرآیندهای تولید، کاهش ضایعات و کاهش مصرف انرژی استفاده کرد.
مزایای پذیرش فناوری های نوآورانه بسیار زیاد است. اول از همه، سرمایه گذاری در فناوری های نوآورانه می تواند به تولیدکنندگان فولاد کمک کند تا اثرات زیست محیطی خود را کاهش دهند و پایداری خود را افزایش دهند. این امر به طور فزاینده ای برای مشتریان، سرمایه گذاران و دولت ها اهمیت پیدا می کند. دوم، پذیرش فناوریهای نوآورانه میتواند به تولیدکنندگان فولاد کمک کند تا از رقبا جلوتر بمانند. تولیدکنندگان فولاد با استفاده از فناوریهای جدید برای تولید محصولات سازگارتر با محیطزیست، کارآمدتر و با کیفیتتر، میتوانند خود را از رقبای خود متمایز کرده و مشتریان جدیدی را جذب کنند. در نهایت، پذیرش فناوریهای نوآورانه نیز میتواند به تولیدکنندگان فولاد در کاهش هزینهها و افزایش سودآوری کمک کند. و با تولید محصولات فولادی که سازگارتر با محیط زیست هستند، تولیدکنندگان فولاد می توانند از مشوق ها و مقررات دولتی که به شیوه های پایدار پاداش می دهد، بهره ببرند.
بهبود بهره وری انرژی یک عامل حیاتی در سازگاری و پایداری بیشتر تولید فولاد با محیط زیست است. از آنجایی که صنعت با فشار فزاینده ای برای کاهش ردپای کربن خود مواجه است، تولیدکنندگان فولاد باید بهره وری انرژی را در اولویت قرار دهند تا از منحنی جلوتر بمانند و در بلندمدت رقابتی باقی بمانند. یکی از راههای بهبود بهرهوری انرژی، ارتقای تجهیزات و فناوریهای مورد استفاده در فرآیند تولید است. کوره های بلند بسیار انرژی بر هستند و مقادیر زیادی کک، زغال سنگ و سایر سوخت های فسیلی مصرف می کنند. از طرف دیگر کوره های قوس الکتریکی از ضایعات فلزی به عنوان ماده اولیه استفاده می کنند و از نظر انرژی کارآمدتر هستند. با سرمایه گذاری در فناوری های پیشرفته مانند کوره های قوس الکتریکی و بهبود بهره وری انرژی تجهیزات موجود، تولیدکنندگان فولاد می توانند مصرف انرژی و انتشار گازهای گلخانه ای را به میزان قابل توجهی کاهش دهند. رویکرد دیگر برای بهبود بهره وری انرژی، بهینه سازی فرآیندها از طریق کاهش تلفات انرژی و بهبود کنترل فرآیند است. سیستم های کنترل پیشرفته می توانند پارامترهای فرآیند را بهینه کرده و مصرف انرژی را با تنظیم نرخ جریان مواد، بهینه سازی سطوح دما و کنترل استفاده از تجهیزات انرژی بر کاهش دهند. تعمیر و نگهداری منظم و تنظیم تجهیزات و سیستم ها همچنین می تواند مصرف انرژی را بهینه کرده و بهره وری انرژی را بهبود بخشد.
تولیدکنندگان فولاد همچنین میتوانند منابع انرژی تجدیدپذیر مانند باد، خورشید و برق آبی را برای کاهش وابستگی خود به سوختهای فسیلی در نظر بگیرند. با سرمایه گذاری در تولید انرژی های تجدیدپذیر در محل یا تامین منابع انرژی تجدیدپذیر از تامین کنندگان خارجی، تولیدکنندگان می توانند به طور قابل توجهی انتشار گازهای گلخانه ای را کاهش دهند و عملکرد زیست محیطی صنعت فولاد را بهبود بخشند. علاوه بر این، با بهینهسازی مدیریت مصرف انرژی میتوان مصرف انرژی را کاهش داد. این شامل انجام ممیزی های منظم انرژی، تعیین اهداف عملکردی و اجرای سیستم های مدیریت انرژی است. با نظارت و ارزیابی مستمر عملکرد انرژی، تولیدکنندگان فولاد می توانند فرصت های بهبود را شناسایی کرده و اقدامات مناسبی را برای کاهش مصرف انرژی و انتشار گازهای گلخانه ای انجام دهند. همچنین می تواند به تولیدکنندگان فولاد کمک کند تا هزینه های انرژی خود را کاهش دهند و رقابت اقتصادی صنعت را بهبود بخشد.
استفاده از انرژی های تجدیدپذیر یکی دیگر از عوامل مهم در سازگاری بیشتر تولید فولاد با محیط زیست است. تولید فولاد یکی از انرژی برترین صنایع در جهان است و کاهش اتکای صنعت به سوخت های فسیلی در کاهش اثرات زیست محیطی آن ضروری است. تولیدکنندگان فولاد می توانند با استفاده از منابع انرژی تجدیدپذیر مانند انرژی خورشیدی، باد و برق آبی، انتشار گازهای گلخانه ای خود را به میزان قابل توجهی کاهش دهند. برای استفاده از فرصت های ارائه شده توسط انرژی های تجدیدپذیر، تولیدکنندگان فولاد باید در زیرساخت ها و فناوری مربوطه سرمایه گذاری کنند. این شامل نصب پنلهای خورشیدی، توربینهای بادی و ژنراتورهای برق آبی در تأسیسات آنها و همچنین مشارکت با ارائهدهندگان انرژی تجدیدپذیر برای خرید اعتبار انرژیهای تجدیدپذیر یا عقد قراردادهای خرید برق است. با سرمایه گذاری در زیرساخت ها و فناوری انرژی های تجدیدپذیر، تولیدکنندگان فولاد می توانند انتشار گازهای گلخانه ای خود را کاهش دهند و عملکرد زیست محیطی خود را بهبود بخشند.
علاوه بر این، استفاده از انرژی های تجدیدپذیر می تواند مزایای اقتصادی را برای تولیدکنندگان فولاد به همراه داشته باشد، مانند کاهش هزینه های انرژی و افزایش امنیت انرژی. از آنجایی که هزینه انرژی های تجدیدپذیر همچنان در حال کاهش است، انرژی های تجدیدپذیر همچنین می تواند یک مزیت رقابتی برای تولیدکنندگان فولاد ایجاد کند و آنها را قادر می سازد تا خود را از رقبای خود متمایز کنند و مشتریان آگاه از محیط زیست را جذب کنند.
نمونه ای از شرکت هایی که از فرصت های ارائه شده توسط انرژی های تجدیدپذیر استفاده می کند، ArcelorMittal Europe است. این شرکت هدف خود را کاهش 30 درصدی ردپای کربن تا سال 2030 در مقایسه با سطوح 2018 تعیین کرده است و انتظار دارد تا سال 2050 کربن، خنثی شود.
علاوه بر سرمایهگذاری در زیرساختها و فناوری انرژیهای تجدیدپذیر، تولیدکنندگان فولاد باید بر بهبود بهرهوری انرژی در عملیات خود نیز تمرکز کنند. این شامل بهینه سازی فرآیندهای تولید، کاهش ضایعات، و استفاده از تجهیزات و فناوری های کم مصرف است.
بازیافت نقش مهمی در کاهش اثرات زیست محیطی تولید فولاد دارد، زیرا نیاز به مواد اولیه را کاهش می دهد، مصرف انرژی و انتشار گازهای گلخانه ای را کاهش می دهد و منابع طبیعی را حفظ می کند. فولاد یکی از قابل بازیافت ترین مواد در جهان است که نرخ بازیافت آن در بسیاری از کشورها بیش از 90 درصد است. با این حال، هنوز جای زیادی برای پیشرفت وجود دارد و تولیدکنندگان فولاد باید از فرصتهای ارائه شده توسط بازیافت برای اثبات آینده کسبوکار خود استفاده کنند. یکی از فرصت های اصلی ارائه شده توسط بازیافت پتانسیل کاهش اثرات زیست محیطی تولید فولاد است. با استفاده از قراضه به جای مواد اولیه، تولیدکنندگان فولاد می توانند مصرف انرژی و انتشار گازهای گلخانه ای خود را به میزان قابل توجهی کاهش دهند. بازیافت یک تن فولاد باعث صرفه جویی در حدود 1.4 تن سنگ آهن، 0.8 تن زغال سنگ و 0.3 تن سنگ آهک و همچنین کاهش چشمگیر مصرف انرژی و انتشار گازهای گلخانه ای می شود. تولیدکنندگان فولاد نیز می توانند از تقاضای فزاینده برای مواد پایدار بهره مند شوند. با توجه به نگرانی مصرف کنندگان در مورد اثرات زیست محیطی محصولاتی که می خرند، فرصت قابل توجهی برای تولیدکنندگان فولاد وجود دارد تا با ارائه محصولات فولادی تولید شده پایدار خود را متمایز کنند. با ترویج استفاده از فولاد بازیافتی و سرمایهگذاری در روشهای تولید پایدار، تولیدکنندگان فولاد میتوانند مشتریان آگاه از محیطزیست را جذب کنند و کسبوکار خود را در برابر تغییر روند بازار در آینده حفظ کنند. بازیافت علاوه بر مزایای زیست محیطی می تواند مزایای اقتصادی نیز برای تولیدکنندگان فولاد داشته باشد. تولیدکنندگان فولاد با استفاده از قراضه می توانند هزینه مواد اولیه خود را کاهش داده و سودآوری خود را افزایش دهند. علاوه بر این، تولیدکنندگان فولاد با سرمایهگذاری در زیرساختها و فناوری بازیافت میتوانند جریانهای درآمدی جدیدی ایجاد کرده و جایگاه خود را در بازار تقویت کنند.
برای استفاده از فرصتهای بازیافت، تولیدکنندگان فولاد باید در زیرساختها و فناوری بازیافت سرمایهگذاری کنند. این شامل ارتقای امکانات بازیافت موجود، سرمایهگذاری در فناوریهای بازیافت جدید، و مشارکت با سایر صنایع و ذینفعان برای توسعه زنجیرههای تامین پایدار است. تولیدکنندگان فولاد همچنین باید بر افزایش کارایی فرآیندهای بازیافت، کاهش ضایعات و بهبود کیفیت محصولات فولادی بازیافتی خود تمرکز کنند.
اقتصاد دایره ای مدلی است که بر کاهش، استفاده مجدد و بازیافت مواد و منابع برای به حداقل رساندن ضایعات و ارتقای پایداری تاکید دارد. در سالهای اخیر، اقتصاد دایرهای به عنوان راهی برای رسیدگی به چالشهای زیستمحیطی ناشی از مدل اقتصادی خطی مورد توجه قرار گرفته است. تولید فولاد نیازمند منابع فراوان است و مقادیر قابل توجهی مواد خام و انرژی مورد نیاز برای تولید محصولات فولادی است. با این حال، اکثر این منابع در طول فرآیند تولید از بین می روند که منجر به ضایعات قابل توجه و اثرات زیست محیطی می شود. با اتخاذ یک مدل اقتصاد دایره ای، تولیدکنندگان فولاد می توانند ضایعات را کاهش دهند، بهره وری منابع را افزایش دهند و اثرات زیست محیطی خود را به حداقل برسانند. راههای مختلفی وجود دارد که تولیدکنندگان فولاد میتوانند مدل اقتصاد دایرهای را اتخاذ کنند. اولاً، تولیدکنندگان فولاد میتوانند روی استفاده از فولاد بازیافتی در فرآیندهای تولید خود تمرکز کنند و در نتیجه اتکای خود را به مواد اولیه کاهش دهند و ضایعات را به حداقل برسانند. ثانیاً، تولیدکنندگان فولاد می توانند فرآیندهای تولید حلقه بسته را توسعه دهند که بهره وری منابع را به حداکثر می رساند و ضایعات را به حداقل می رساند. این می تواند شامل استفاده مجدد از مواد زائد، اجرای فرآیندهای تولید با انرژی کارآمد و استفاده از منابع انرژی تجدید پذیر باشد. در نهایت، تولیدکنندگان فولاد میتوانند برای ایجاد یک زنجیره ارزش یکپارچهتر و پایدار با سایر شرکتها و ذینفعان مشارکت کنند.
تولیدکنندگان فولادی که مدل اقتصاد دایره ای را اتخاذ می کنند می توانند از افزایش کارایی، کاهش ضایعات و بهبود عملکرد زیست محیطی بهره مند شوند. همچنین می تواند منجر به صرفه جویی در هزینه شود، زیرا استفاده مجدد از مواد و منابع می تواند نیاز به مواد اولیه را کاهش دهد و هزینه های تولید را کاهش دهد. علاوه بر این، مدل اقتصاد دایره ای می تواند به تولیدکنندگان فولاد کمک کند تا خود را از رقبای خود متمایز کنند و مشتریان آگاه از محیط زیست را جذب کنند. با تمرکز بر اصول اقتصاد دایره ای، تولیدکنندگان فولاد می توانند تعهد خود را به پایداری نشان دهند و خود را از رقبایی که هنوز بر مدل های تولید خطی تکیه می کنند متمایز کنند. این استراتژی همچنین وسیله ای برای جلب نظر مصرف کنندگانی است که مایل به پرداخت حق بیمه برای محصولات پایدار هستند. به این ترتیب، تولیدکنندگان فولاد می توانند جریان های درآمدی جدیدی ایجاد کنند و عملکرد مالی خود را بهبود بخشند.
جذب و ذخیره کربن یک عامل حیاتی در سازگاری و پایداری بیشتر تولید فولاد با محیط زیست است. از آنجایی که صنعت با فشار فزاینده ای برای کاهش ردپای کربن خود مواجه است، تولیدکنندگان باید پذیرش فناوری CCS را در اولویت قرار دهند تا از رقبای خود عقب نمانند. یکی از راههایی که تولیدکنندگان فولاد میتوانند از فناوری CCS استفاده کنند، مجهز کردن کارخانههای موجود با تجهیزات CCS است. نصب این فناوری در کارخانههای موجود میتواند چالشبرانگیز و پرهزینه باشد، اما به تولیدکنندگان اجازه میدهد تا انتشار کربن خود را کاهش دهند و در عین حال با استفاده از زیرساختهای موجود، تولید خود را ادامه دهند. رویکرد دیگر برای پذیرش فناوری CCS، ساخت کارخانههای جدید است که با در نظر گرفتن فناوری CCS طراحی شدهاند. کارخانه های جدید را می توان به گونه ای طراحی کرد که از همان ابتدا فناوری CCS را با فناوری های تولید خود ادغام کند و این فرآیند را کارآمدتر و مقرون به صرفه تر کند.
به تولیدکنندگان فولاد توصیه می شود که مزیت رقابتی بالقوه ای را که با استفاده از فناوری CCS حاصل می شود در نظر بگیرند. کسانی که می توانند محصولات فولادی با انتشار کمتر کربن را ارائه دهند، ممکن است مزیت رقابتی قابل توجهی نسبت به کارخانه هایی که در پروسه تولید خود کربن بیشتری تولید می کنند داشته باشند.
دولتها در سراسر جهان به طور فزایندهای نگران اثرات زیستمحیطی صنایع از جمله تولید فولاد هستند و سیاستها و مقرراتی را برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای، حفاظت از منابع طبیعی و ترویج پایداری اجرا میکنند. اما تولیدکنندگان فولاد همچنین می توانند از سیاست ها و تغییرات نظارتی برای ایجاد فرصت های جدید استفاده کنند. به عنوان مثال، مشوق های دولتی برای انرژی های تجدیدپذیر و بهره وری انرژی می تواند برای شرکت هایی که در فناوری های پایدار سرمایه گذاری می کنند، حمایت مالی کند. تولیدکنندگان همچنین میتوانند با سیاستگذاران و تنظیمکنندهها تعامل داشته باشند تا به شکلدهی سیاستهایی که برای کسبوکارشان مطلوب است و ترویج شیوههای پایدار است کمک کنند. این می تواند شامل شرکت در مشاوره های عمومی، به اشتراک گذاری بهترین شیوه ها و حمایت از سیاست هایی باشد که روش های تولید پایدار را ترویج می کنند. با انجام این کار، تولیدکنندگان فولاد میتوانند تعهد خود را به پایداری نشان دهند و به شکلدهی سیاستهایی که از اهداف تجاری آنها حمایت میکند، کمک کنند.
تولیدکنندگان با تعامل با مقامات دولتی و حمایت از سیاستهایی که با اهداف پایداری آنها هماهنگ است، میتوانند به ایجاد یک محیط نظارتی حمایتکنندهتر کمک کنند.
تولید غیرمتمرکز مفهومی است که در صنعت فولاد به عنوان رویکردی برای بهبود انعطاف پذیری، پایداری و کارایی مورد توجه قرار گرفته است. این استراتژی شامل توزیع تولید در چندین مکان به جای تکیه بر یک مرکز تولید متمرکز است. به این ترتیب، تولیدکنندگان فولاد می توانند تأثیر اختلالاتی مانند بلایای طبیعی، خرابی تجهیزات یا اعتصابات کارگری را کاهش دهند. تمرکززدایی همچنین می تواند پایداری را با کاهش انتشار گازهای گلخانه ای و کاهش مصرف انرژی در حمل و نقل افزایش دهد. برای دستیابی به تولید غیرمتمرکز، تولیدکنندگان بزرگ فولاد می توانند چندین استراتژی را اتخاذ کنند. یک رویکرد ایجاد تاسیسات تولید در نزدیکی مشتریان یا بازارهای اصلی است. این امکانات می تواند تولید متناسب و زمان تحویل را بهبود بخشد. گزینه دیگر ایجاد مشارکت یا سرمایه گذاری مشترک با تولید کنندگان یا تامین کنندگان محلی است و از تخصص محلی و در عین حال حفظ مقیاس جهانی استفاده می کند. اجرای تولید غیرمتمرکز نیازمند سرمایه گذاری قابل توجهی در فناوری و زیرساخت است که می تواند ارتباطات، هماهنگی و کنترل کیفیت را در مکان های مختلف تسهیل کند. سیستم های نرم افزاری می توانند نظارت و به اشتراک گذاری داده ها را در زمان واقعی فعال کنند، در حالی که ابزارهای تحلیلی و هوش مصنوعی می توانند تولید را بهینه کرده و کیفیت را بهبود بخشند. تولید غیرمتمرکز فرصت ارزشمندی را برای تولیدکنندگان بزرگ فولاد فراهم می کند تا به بازارهای خاص یا تخصصی خدمت کنند.
تولیدکنندگان فولادی که استراتژی تولید غیرمتمرکز را اتخاذ می کنند، می توانند خود را از رقبای خود متمایز کنند، به ویژه از نظر پاسخگویی و پایداری. با تمرکززدایی از تولید، تولیدکنندگان فولاد می توانند به یک سیستم تولید کارآمدتر و انعطاف پذیرتر، با کاهش خطرات زنجیره تامین و افزایش پایداری دست یابند. این عوامل می تواند به ویژه برای مشتریان آگاه از محیط زیست که به دنبال محصولات و راه حل های پایدارتر هستند جذاب باشد. همچنین چالش هایی در ارتباط با تولید غیرمتمرکز وجود دارد، مانند نیاز به سرمایه گذاری اولیه قابل توجه، خطر مسائل کنترل کیفیت در چندین سایت، و پتانسیل افزایش پیچیدگی در مدیریت زنجیره تامین. تولیدکنندگان فولاد باید هنگام تصمیم گیری برای اجرای استراتژی تولید غیرمتمرکز خطرات احتمالی را به دقت در نظر بگیرند.
9.سرمایه انسانی
صنعت فولاد به شدت به نیروی کار خود وابسته است. بنابراین، سرمایه گذاری در سرمایه انسانی برای پایداری بلندمدت در صنعت فولاد ضروری است. این شامل ایجاد یک محل کار متنوع و فراگیر است که استعدادهای برتر را جذب و حفظ می کند و فرصت های آموزشی و توسعه مستمر برای بهبود مهارت ها و دانش کارکنان را فراهم می کند. یکی از چالش های پیش روی صنعت فولاد، پیری نیروی کار است که بسیاری از کارکنان به سن بازنشستگی نزدیک می شوند. این امر نیاز به برنامه ریزی جانشین پروری را نشان می دهد تا اطمینان حاصل شود که صنعت افراد مناسب با مهارت های مناسب برای رویارویی با چالش های آینده دارد. صنعت فولاد به طور سنتی تحت سلطه مردان بوده است، اما این در حال تغییر است و زنان بیشتری در سال های اخیر وارد این صنعت شده اند.
آموزش مستمر و فرصت های توسعه برای بهبود مهارت ها و دانش کارکنان و همچنین افزایش رضایت شغلی و انگیزه حیاتی است. صنعت فولاد به طور مداوم در حال تحول است و فناوری ها و فرآیندهای جدیدی برای کاهش اثرات زیست محیطی تولید فولاد در حال توسعه هستند. بنابراین، برای کارمندان ضروری است که در مورد آخرین فن آوری ها و فرآیندها آموزش ببینند. برنامه های آموزشی همچنین می تواند به کارکنان کمک کند تا مهارت های جدیدی را توسعه دهند و از نردبان شغلی بالاتر بروند، که می تواند نرخ ماندگاری را بهبود بخشد .
سرمایه گذاری در سرمایه انسانی همچنین شامل ترویج فرهنگ ایمنی و رفاه در محیط کار است. تولید فولاد یک صنعت پرخطر است و ایمنی باید در اولویت قرار گیرد. این شامل ارائه آموزش و تجهیزات لازم به کارکنان برای کار ایمن و همچنین ایجاد فرهنگی است که ایمنی را ارج می نهد و کارکنان را تشویق می کند تا خطرات ایمنی و نزدیک به از دست دادن را گزارش کنند. یکی دیگر از جنبه های مهم سرمایه گذاری در سرمایه انسانی، ارتقای تعادل بین کار و زندگی است. تولید فولاد اغلب یک شغل سخت و پر استرس است و ایجاد تعادل بین کار و زندگی می تواند به کارکنان کمک کند تا حجم کاری خود را مدیریت کنند و از فرسودگی شغلی جلوگیری کنند.
تولیدکنندگان فولاد با همکاری با ذینفعان، از جمله تامین کنندگان، مشتریان و جوامع محلی، می توانند بینش ارزشمندی در مورد عملیات خود به دست آورند و فرصت های بهبود را شناسایی کنند. یکی از نمونههای این نوع همکاری، برنامه اقدام اقلیمی انجمن جهانی فولاد است که ذینفعان صنعت را برای رسیدگی به چالشهای زیستمحیطی بخش فولاد گرد هم میآورد. از طریق این برنامه، تولیدکنندگان فولاد می توانند بهترین شیوه ها را به اشتراک بگذارند، فناوری های جدید را توسعه دهند و در جهت اهداف مشترک تلاش کنند. تلاش های مشترک همچنین می تواند به شکل مشارکت بین تولیدکنندگان فولاد و سایر صنایع یا سازمان ها باشد. برای مثال، شرکتهای فولادی میتوانند با شرکتهای انرژیهای تجدیدپذیر برای توسعه منابع انرژی پایدار برای فعالیتهای خود همکاری کنند. علاوه بر این، همکاری با مؤسسات تحقیقاتی می تواند منجر به توسعه فناوری های جدید برای کاهش انتشار گازهای گلخانه ای و بهبود کارایی شود. تولیدکنندگان فولاد همچنین باید فرصتهایی را برای همکاری نزدیکتر با جوامع محلی در نظر بگیرند. این می تواند شامل ابتکاراتی برای کاهش آلودگی هوا و آب، بهبود مدیریت زباله و به حداقل رساندن اثرات زیست محیطی عملیات باشد. مزایای تلاش های مشترک برای تولیدکنندگان فولاد شامل بهبود عملکرد زیست محیطی، افزایش کارایی و کاهش هزینه ها است. با همکاری با ذینفعان، تولیدکنندگان فولاد می توانند زمینه های بهبود را شناسایی کرده و استراتژی های موثرتری برای کاهش انتشار گازهای گلخانه ای و بهبود پایداری توسعه دهند. تلاشهای مشترک همچنین میتواند به شرکتهای فولادی کمک کند تا از مقررات و اولویتهای مصرفکننده جلوتر بمانند و همچنین شهرت خود را به عنوان شهروندان شرکتهای مسئول افزایش دهند. علاوه بر این مزایا، تلاش های مشترک می تواند تأثیرات مثبت گسترده تری بر جامعه و محیط زیست نیز داشته باشد. برای مثال، مشارکت بین شرکتهای فولادی و تامینکنندگان انرژیهای تجدیدپذیر میتواند به توسعه یک سیستم انرژی پایدارتر به طور کلی کمک کند. به طور کلی، تلاش های مشترک یک عامل اساسی در پایدارتر کردن صنعت فولاد است.
با همکاری با ذینفعان و تعامل با جوامع محلی، تولیدکنندگان فولاد میتوانند فرصتهای بهبود را شناسایی کنند، فناوریهای جدید را توسعه دهند و استراتژیهای مؤثرتری برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای و سبزتر شدن اجرا کنند.»
احسان رسولی- معاون بهره برداری صبا فولادخلیج فارس
انتهای پیام//