به گزارش خبرنگار تابناک هرمزگان،کوروش سلمانی دهبارز،کارشناس ارشد جامعه شناسی در یادداشتی نوشت:بخوان علی را که مظهر صفات عجیبه است. تا یاری کننده تو باشد در سختیها، این بنده پیوسته به خدا نیازمند است و من در امورم به او تکیه کرده ام و امور گذشته و آینده ام را به او وا میگذارم و برای رفع هر ناراحتی تو را میخوانم.
تا مشکل حل و مسائل روشن گردد. قسم به بزرگیت ای خدا و به پیامبریت ای محمد و به ولایت تو ای علی ای علی ای علی مرا در یاب بحق لطف پنهانت.
الله اکبر و من از شر دشمنانت بیزاری میجویم. خدای بی نیاز از سوی تو یاری میشم و بر تو اعتماد دارم به حق ایاک نعبد و ایاک نستعین.ای پدر کمک، ای پدر حسنین مرا در یاب، ای شمشیر خداای در خدا، ای حجت خدا، ای، ولی خدا مرا در یاب.
به حق لطف پنهانت ای غالب و غلبه کننده، ای دوست خدا، ای مظهر صفات عجیب، ای علی یقین دارم هرکه بخواهد ظلم نماید تو به شمشیر کشنده او را از پای در میآوری من تمام امورم را به تو واگذارمی کنم.
بدرستی او بصیر بر بندگان است و فرماید:خدای شما خدای واحد است و غیر از او خدایی نیست و بخشنده و مهربان.
مرا در یاب ای فریاد رس فریاد خواهان ای راهنمای سر گردانان ای امان ده ترسندگان ای یاری دهنده پناه آورندگان ای رحم کننده بر فقرا ای خدا به رحمتت مرا در یاب و درود فرست بر محمد و ال او و ستایش برای جهانیان است و بس.
“ اللهم اجعل نفسی اول كريمة تنتزعها من كرائمی”
“خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی، جانم اولین چیزی باشد که از من می گیری”
(نهج البلاغه خطبه ۲۱۵)
"ما در دنیا آمده ایم تا به وسیله آن آزمایش شویم، خداوند مرا به تو و تو را به وسیله من در معرض امتحان در آورده و هر کدام ما را حجت بر دیگری ساخته است"
(نامه علی ابن ابیطالب به معاویه ابن ابی سفیان)
در تاریخ یعقوبی آمده است، هنگامی که مرگ عمروعاص فرا رسید، به فرزندش گفت:
"ای کاش پدرت در غزوه «ذات السلاسل» (در عصر پیامبر) مرده بود! من کارهایی انجام دادم که نمیدانم در نزد خدا چه پاسخی برای آنها دارم. آن گاه نگاهی به اموال بیشمار خود کرد و گفت: ای کاش به جای اینها، مدفوع شتری بود، ای کاش سی سال قبل مرده بودم! دنیای معاویه را اصلاح کردم و دین خودم را بر باد دادم! دنیا را مقدّم داشتم و آخرت را رها نمودم، از دیدن راه راست و سعادت نابینا شدم، تا مرگم فرا رسید. گویا میبینم که معاویه اموال مرا میبرد و با شما بدرفتاری خواهد کرد." (پس از مرگ عمروعاص، معاویه اموال او را مصادره می کند)
با ظهور اسلام و اتحاد طوایف در شبه جزیره عربستان با وحدتی که زیر لوای یک کتاب و یک کیش و آیین اتفاقاتی در جاهلیت و جهالت مردمان به وقوع پیوست که سراسر رحمت و برکت بود و رنگ ورنج محنت و سراسیمگی اعراب را به آسودگی و مسیری تازه روشن نمود سرزمین های اسلامی در گستردگی سترگی قرار داشتند و سرزمینهای رم و ساسانیان در سیطره و حضور مسلمانان امت واحد اسلامی را به وجود اورده بود
در چنین موقعیتی است که امام علی زمامداری این سرزمین بزرگ و گسترده را بر عهده میگیرد.
۱- مبارزه با رانت و اختلاس:
امام علی بهجای گسترش قلمرو تمام تلاش خود را وقف مبارزه با اشرافیتی شکلگرفته در جامعهٔ نوبنیاد اسلامی کرد. اعراب مسلمان بهواسطهٔ غلبه بر سرزمینهای ثروتمند همسایه بهآنی به غنائم و ثروت گسترده دست یافته بودند و بسیاری از آنها دیگر به آن زندگی ساده و آمیخته با فقر و ریاضت قانع نبودند و داشتن زندگی اشرافی و تجملاتی را حق خویش میدانستند.
امام علی در طول پنج سال خلافت خویش به هیچوجه حاضر به پذیرش چنین الگویی از زندگی اسلامی نشدند و حتی با علم به ایجاد انشقاق در جامعهٔ نوبنیاد اسلامی و به قیمت جنگیدن با دوستان و یاران سابق در مقابل این اشرافیت نوظهور تمامقد ایستادگی کردند.
۲-بودجهٔ عمومی:
پس از گسترش مرزهای قلمرو اسلامی و به دست آمدن غنائم عظیم و انباشت ثروت در جامعهٔ نوبنیان اسلامی، شبکهٔ طبقاتیای از توزیع غنائم شکل گرفته بود که در آن همسران و نزدیکان پیامبر و انصار و مهاجرین تا تازه مسلمانان بهترتیبِ سابقهٔ اسلامی سهم بیشتری از غنائم میبردند. امام علی با علم به اینکه برهمزدن چنین ساختاری بسیاری را به دشمن ایشان بدل خواهد کرد، چنین نظم طبقاتی را برنتافته و سهم مساوی تمام مسلمانان از بیتالمال را به اجرا گذاشت.
۳- زندگی ساده:
امام علی در عصری به خلافت این قلمرو پر از ثروت و پهناور رسیده بود که زندگی پراز تجمل حاکمان امری کاملاً عادی محسوب میشد اما طبق روایات و سخنان بهجامانده ایشان نه تنها به چنین امری مبادرت نورزیدند بلکه هزینهٔ زندگی شخصی خویش را نیز از راه کار و فعالیت اقتصادی به دست میآوردند.
۴- آقازادگی:
امام علی بیش از هزاروچهارصد سال پیش در مقابل آقازادگی و زیادهخواهی آشنایان الگویی ارائه کردند که هنوز که هنوز است شناخت درست آن از توان ذهنی بسیاری از مدعیان خارج است.
۵- کیفیت به جای کمیت:
امام علی به دنبال کشورگشایی و گسترش قلمرو اسلام نرفت. برای ایشان کیفیت مسلمانی اهمیت بسیار بیشتری از گستردگی قلمرو و کمیت مسلمانان داشت. جامعهٔ مسلمان برای ایشان صرفاً یک «عدد» نبود که دغدغهٔ کاهش یا افزایش این عدد را داشته باشد.
۶- آزادی بیان:
در حکومت امام علی که یک قلمرو وسیع و گسترده از اقوام و ملتهای گوناگون را شامل میشد خبری از محافظان و خدم و حشم فراوان نبود و شهروندان به تندترین زبانها به انتقاد از ایشان میپرداختند. امام علی در نهایت بدون هیچ محافظی در مسجد توسط یکی از همین مخالفان سرسخت به شهادت رسید که خود نشان از نگاه متفاوت ایشان به زمامداری و نقش حاکم در جامعهٔ دینی است.
۷- تساهل و مدارا:
منطق امام علی منطق مدارا و تساهل است. ایشان به خوبی به رنگارنگی اقوام و ملتها و فرهنگهای تحت امر خویش آگاهند و شنیدن برخی تهمتها و توهینها را امر طبیعی و بدیهی برای یک نظام سیاسی تلقی میکنند و در واکنش به درشتگوییها و بدزبانیها، به حبس و حصر و بستن دهانها متوسل نمیشوند.
رفتار و گفتار و منش امام علی در حکومتداری آن هم در جهان خشن و پر از ظلم و جهل و تعصب هزاروچهارصد سال پیش حقیقتاً الگو و مدلی شگرف و بیهمتاست.
منبع :
مجموعه کدام علی؟
فرهاد قنبری